آذربایجان شرقیایرانگردیکوهنوردی

تمرین در کوه زرنج

کوه زرتشت—18/1/1391

“دریاهای آرام ، عمیق اند …”

همینجوری ازین جمله خوشم اومد. آدمو به فکر فرو می بره. کوه هم یه چیزایی داره که آدم رو آروم می کنه. شاید یه کاری می کنه که آدم عمق پیدا کنه.

جمعه برای اولین بار بود که کوه زرتشت رو صعود کردم. با نیما و به اتفاق چند نفر از دوستاش که هادی ، مسعود و محمد بودن راه افتادیم. بعد خریدن سنگک و نان روغنی از پس صفوف طولانی با یه تاکسی خودمون رو رسوندیم به روستای گشایش و پیاده روی شروع شد. می گذریم از وسط دره های زیبا و رودخونه هایی که سرمست از برف های آب شده امسال در بستر پیچ در پیچشون می تازند و آدمو به وجد میارن ،  صخره های بلند ،  علف های نورسته و گلهای سفید و بنفش که همه و همه خبر از بهار میدن. خبر از نو شدن زندگی . که آهای آدما ! مثل ما بیافتین تو این جریان فرح بخش و با تمام وجودتون زندگی کنید…

 توی باغ دلفریبی برای صبحانه توقف می کنیم. تو اجاق خاکستر اندودی آتشی برپا می کنیم و از سرمای صبحگاهی بهش پناه می بریم. دو نفر کوهنورد از کنارمان می گذرند و مسیر زرتشت را پی می گیرند. یادم آمد که امروز کوهنوردان مراغه می خواستند یک برنامه دسته جمعی اجرا کنند ولی نشد که همراهشان باشیم. می خواستیم آخرین جمعه قبل اردوی توچال تمرین کوه داشته باشیم.

به سمت زرتشت می رویم با ارتفاع 2040 متر که به گفته نیما هزار مسیر صعود دارد! هر لحظه شیبش بیشتر می شود و قله آن پوشیده از سنگ ها و صخره هایی ست که اغلب ریزشی هستند.

هنوز اول بهار است ولی گرما زود خودش را می نمایاند و آب است که به دادمان میرسد. از مسیری می رویم که دست به سنگ شویم و بیشتر بتوانیم مسیرهای بلدر و شاید طول بلند را شناسایی کنیم.

قله همیشه جای متفاوتی ست.چیزی که آن بالا می بینی جای دیگر نمیتوان دید.منظره هایش برایم یادآور خاطراتی دور است.چند عکس می گیریم و چای می نوشیم .

 مسیر روستای امیر کند را در پیش می گیریم که بالا و پایین زیادی داره و گاها مجبورمیشیم باغهای حصار کشی شده رو دور بزنیم و آخر سر برای رد شدن از رودخانه باید خودمون رو به پل برسونیم که مسیر رو طولانی تر می کنه.

پیر مرد روستایی سیب های باغش رو با لبخندش بهمون هدیه می کنه و همه خستگی از تنمون درمیاد. توی باغی بساط نهار رو پهن می کنیم. مسعود میره سر وقت کلاهکی نزدیک محل اتراقمونه و دلی سیر اولین بلدر امسالشو کار می کنه. آدم با این ذوق و علاقه به وجد میاد.

میریم سر وقت کوهی که روستای امیر کند در کوهپایه ش قرار داره و صعودش می کنیم. سر راه هم سری به یک دهانه میزنیم که نیما اسفند ماه پیداش کرده و احتمالا جا برای کار داشته باشه.

از کوه به سمت تازه کند سرازیر می شویم و ساعت 16 به  روستا میرسیم.  

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

14 − دوازده =

بستن
بستن