اروپاایتالیاجهانگردیسایکل توریسم
تور سایکل توریسم اروپا روز دوازدهم
روز دوازدهم
شنبه 29 اسفند
نیکو توضیحات زیادی راجع به مسیر آندریا به ناپولی برامون میده و یه نرم افزار دانلود می کنه که تمام دیدنی های این مسیر رو نشون داده و مسیرهای زیبایی برای دوچرخه سواری پیشنهاد داده که جالبه. صبح زود خانه زیبای نیکو رو که در محله قدیمی شهر هست ترک می کنیم. این محله ها شامل کوچه های باریک و آپارتمان های بلند و زیبایی هستند که حول کلیسا و قلعه ساخته شدن.
مسیری که نرم افزار نشون میده جاده ای فرعی هست که پیچ و تاب زیادی داره و هرچه پیشتر میریم زیبایی های بیشتری رو نمایان می کنه. 18 کیلومتر سربالایی ما رو به کاستل دل مونته یا قصر کوه میرسونه . قلعه ای سفید و شکیل بالای تپه ای بلند که مسیرش از جنگل می گذره.
دوچرخه ها رو میشه تا پای قلعه برد. جاده ای با شیب ملایم برای این منظور وجود داره. دوچرخه ها رو می سپریم به یک توریست آلمانی ! و رفتیم داخل قلعه. این مکان در قرن 13 میلادی توسط امپراتور فردریش دوم برای امورات نظامی ساخته شده بود. قلعه ای با چهار برج که توسط سالن هایی به هم وصلند و وسط قلعه فضای خالی هست.
برمی گردیم و دوچرخه ها رو از دوست جدیدمون تحویل می گیریم و راهمون رو بسمت ونوسا ادامه میدیم. این جاده هرچند طولانی شد ولی بقدری زیبایی در خودش نهفته داره که ارزش داشت بخاطرش بیشتر رکاب بزنیم. باغهای پهناور زیتون در همه جا گسترده شدن و با پایان باغ ها میرسیم به مزارع سبز و بی انتهای گندم که با هر وزش باد گیسوانشان به رقص درمیاد.
البته قسمت سخت مسیر اونجاست که برای عبور از هر شهری باید یه کوه رو بری بالا ! شهرهایی سفید رنگ و کوچک که بالای هر کوهی جا خوش کردن. از سرزمین بادگیرها که عبور می کنیم میرسیم به شهر ویتنتو و دنبال یه رستوران می گردیم که مردی ما رو تا دم درش همراهی می کنه و بعد هم با انگلیسی دست و پا شکسته ای کمک می کنه تا چیزی که میخوایم سفارش بدیم.
در دید کلی مردم ایلیا آدم های خوبی هستن و حتی بعضی وقتها بدون اینکه از کسی سوالی بپرسیم خودشون میان جلو تا هم باهامون آشنا بشن و هم اگه راهنمایی لازم داریم در اختیارمون قرار بدن. ولی اغلب انگلیسی بلد نیستن .عصر هنگام بعد از طی مسافت 90 کیلومتر به ونوسا میرسیم و دوستمون جیوسپی میاد دنبالمون . یه خواه شبیه چیزی مثل تربیت بدنیه که در اختیارمون قرار میده و بعد با هم میریم شام.
جیوسپی تعدادی از دوستانش رو هم دعوت کرده و میریم به یه رستوران شلوغ! دوستانش آدم های جالبی اند و مدام ازمون سوالاتی می کنن. از جمله مدعوین پدر روحانی شهر هست که انگلیسی هم بلده و حرفای ما رو برای بقیه ترجمه می کنه.امشب شب سال نو هست و ما در جمع دوستان مهربانی هستیم که من براشون از سال نو و تقویم شمسی و مبدا تاریخ و سنت هامون میگم. برام آشنایی بایه پدر روحانی بسیار جالب بود. تو ایتالیا اغلب مسیحیان کاتولیک هستن.
پیتزای ایتالیایی می خوریم که برخلاف پیتزاهای ما خیلی ساده ست ولی بسیار خوشمزه و بدون مواد مضر. اینجا تمام غذاها با روغن زیتون پخته میشه که سلامت غذا رو دوچندان می کنه.