اروپاجهانگردیسایکل توریسمشهرگردیلهستانمکانهای دیدنی
تور سایکل توریسم اروپای شمالی (روز چهل و سوم)
تور سایکل توریسم اروپای شمالی (روز چهل و سوم)
روز چهل و سوم(ورشو –Warsaw) –لهستان
چهار شنبه6 اردی بهشت 96
26 آپریل2017
ساعت 6 صبحه و نیما پشت کامپیوتره. مثل اینکه دو تا جای خالی تو اوکراین ایرلاین باز شده و نگرانه که قبل از ما کسی بخردشون. برای خرید بلیط قرار شد از کارت بانکی دومینیکا استفاده کنیم چون تو خریدهای قبلی از کارت خودمون با مشکل پسورد مواجه شدیم. به این صورت که چون در هر خریدی شماره پسورد به شماره موبایل صاحب حساب اس ام اس میشه و از آنجایی که سیم کارت نیما اینجا کار نمی کنه و امکان دریافت اس ام اس رو نداره عملا بطور اینترنتی نمی تونیم از کارتمون خریدی انجام بدیم ولی همیشه یه دوستی بوده که این کار رو برامون انجام بده و کارمون لنگ نمونده !
به محض اینکه دومینیکا از خواب بیدار میشه ازش می خوایم که عملیات خرید رو انجام بده و اونم خیلی زود این کار رو می کنه. بالاخره بلیط ها رو می خریم و خیالمون راحت میشه. زمانش فردا صبح ، مبلغش حدود دو و نیم ملیون تومن برا دونفرمون و وزن بار مجازش 23 کیلو هست.
بعد صبحانه دو تایی میزنیم بیرون که خیلی کار داریم. نزدیک خونه یه مرکز فروش بزرگ هست که پر از پاساژ و مغازه های رنگ به رنگه. میتونیم تمام سوغاتی هایی که لازم داریم رو از اینجا بخریم چون ورشو آخرین شهر سفرمون هست . ولی قیمت ها خیلی بالاست مخصوصا لباس که اصلا نمیشه بهش نزدیک شد. ولی از یک فروشگاه بزرگ لوازم ورزشی می تونیم نگهدارنده های مورد نیازمون برای بسته بندی دوچرخه ها رو پیدا کنیم و نهایتا با خرید چند تا چسب بزرگ برای بسته بندی از اونجا خارج میشیم. از روی نقشه میریم بسمت شهر قدیم تا جاهائیکه دیروز با عجله از کنارشون رد شدیم رو این بار دقیق تر ببینیم. مسافت زیادی رو پیاده طی می کنیم و بارون هم نم نم می باره. هواشناسی گفته یک هفته یا بیشتر کل اروپا بارونی خواهد بود !
به ساختمان عظیمی میرسیم که کتابخانه مرکزیه و از خونه میکائیل هم بخوبی دیده میشه. شبها این ساختمون با رنگ آبی نورپردازی میشه.
از مرکز اطلاعاتی نقشه شهر رو می گیریم و مسیرمون رو بسمت میدان قدیمی ادامه میدیم. ازینجا میتونیم کمی سوغاتی بخریم. یه مغازه بزرگ پیدا می کنیم و تمام خریدهامون رو از همونجا انجام میدیم. سوغاتی های کوچکی برای کسایی که دوستشون داریم . البته تا اونجایی که پولمون میرسه وگرنه تعداد کسایی که دوستشون داریم خیلی زیادن و خود همین دوست زیاد داشتن جزئی از خوشبختی ماست .
از وقت ناهار گذشته و از گشنگی فشارمون در حال سقوطه. بارون هم بی امان می باره . بهترین گزینه رفتن به یک رستورانه که هم غذا بخوریم و هم استراحتی کرده باشیم. رستوران مورد نظر رو خیلی زود پیدا می کنیم ولی از نمای بیرونیش اصلا نمیشد فهمید که یه رستوران قدیمی و زیباست. چون ورودی کوچکی داشت و درب اصلیش داخل یه کوچه باریک بود. دو تا مرغ سفارش میدیم که بعد آماده شدن می بینیم پرسش کوچیکه . دو تای دیگه هم سفارش میدیم ! البته قیمت ها تو لهستان خیلی مناسب تر از کشورهای دیگه ست و برای کل ناهارمون 48 زلوتی معادل 12 یورو می پردازیم.
در مسیر برگشت از خودپرداز 2000 زلوتی پول برمیداریم تا پول میکائیل و دومینیکا رو پس بدیم. خودپردازها فقط زلوتی پرداخت می کنن و ما هر چه توی حساب داریم رو برمیداریم. مقداری هم پول نقد همراهمون هست که برای مخارج آتی استفاده خواهد شد.
برمی گردیم خونه و میریم سر وقت بسته بندی. اول خورجین ها رو خالی می کنیم و وسایلها رو جداسازی می کنیم . دوچرخه ها رو از انباری میاریم طبقه دوازدهم و میذاریم توی راهرو. کارتون ها رو میبریم تو راهرو و یه کارتون اضافه که مال میکائیل هست رو اختصاص میدیم به خورجین ها. یعنی سه تا کارتون بزرگ داریم که باید بسته بندی بشن. نیما دوچرخه ها رو یکی یکی باز می کنه. طوقه ها ، فرمان ، پدال ها و جاقمقه ها جا میشن . قسمت های جدا شده رو می بندیم به دوچرخه بطوریکه طول و عرض دوچرخه توی کارتون جا بشه. به اندازه ای که وزن کارتون به 23 کیلو برسه هم توش وسایل دیگه میریزیم. مثل کفش و چادر و …
البته ترازو نداریم و باید حسی وزن کنیم ! یکی از دوچرخه ها تموم شده که بچه ها از راه میرسن و شام رو آماده می کنن. دستهامون که کاملا سیاه شدن رو بزور تمیز می کنیم و میریم واسه شام. غذا رو زود می خوریم تا برگردیم سر کارمون !به میکائیل هم می سپریم که احتمالا کار ما تا نیمه شب طول بکشه برای همین منتظر ما نشن و برن بخوابن . ما هم سعی می کنیم سر و صدا نکنیم !
بعد از بسته بندی دوچرخه ها میریم سروقت بقیه وسایل که توی جعبه سوم جاسازی شون می کنیم و لوازم سنگین و یا شکستنی رو میذاریم توی رک پک ها تا جعبه زیاد سنگین نشه. همه جعبه ها رو می بریم طبقه همکف توی انباری تا چسب کاری شون کنیم چون این مرحله سر و صدای زیادی تولید می کنه. بالاخره ساعت 12 و نیم نصفه شب کارمون تموم میشه و میتونیم بخوابیم.