آسیاتایلندجهانگردیسایکل توریسم

تور سایکل توریسم آسیای جنوبی (روز چهلم)

گزارش تور سایکل توریستی آسیای جنوبی( تایلند )

روز چهلم _ Tha Sala

شنبه 18 فروردین 97

7 April 2018

قبل از طلوع آفتاب دوربین بدست میدوم سمت ساحل تا لحظه تولد صبح رو عکاسی کنم. البته بیشتر وسوسه گردش تو ساحله که منو اون سمتی می کشونه ! تا برگردم نیما همه وسایلا رو جمع کرده و یه نسکافه هم آماده کرده . خورجین ها رو میذاریم رو دوچرخه ها و با دوچرخه سوار انگلیسی که نزدیک کلبه ما چادر زده و امروز راهی جنوب و سمت مالزی میشه چاق سلامتی می کنیم. خانم فنلاندی دوربین بدست از راه میرسه و  ازمون اجازه می گیره تا عکس مون رو بگیره و بعنوان تبلیغات تو صفحه فیس بوک هتلش بذاره.

از کنار دریا به راهمون ادامه میدیم ولی بزودی باید باهاش خداحافظی کنیم و بریم سمت شهر ناخون سی تامارات. این شهر بهمون قوت قلب میده چون امیدواریم بتونیم برای ناهار یه رستوران درست و حسابی توش پیدا کنیم و یه چیزی بخوریم. از ظهر گذشته که به این شهر میرسیم . از اونجایی که صبحانه مون رو هم درست و حسابی نخوردیم حسابی گشنمون شده و چشم هامون فقط دنبال رستورانه . شهر بزرگ و پر ترافیکیه و هر از صد متر یه چهارراه داره که همش باید پشت چراغ قرمز هاش توقف کنیم. آخرش فشارم افتاد ! با دست و پای لرزون کشیدم یه گوشه و نشستم تو پیاده رو و نیما بدو رفت یه آب میوه بزرگ خرید و منم کل یک لیتر آبمیوه رو یکجا سرکشیدم تا حالم جا اومد !

چند تا رستوران سر زدیم که غذاهاشون خوب نبود و بالاخره تو آخرین رستوران که تو خروجی شهر بود یه رستوران اسلامی پیدا کردیم و تونستیم چیزی بخوریم. هوا ابریه و احتمالا تا عصر بارش بارون شروع بشه . بهتره اونموقع زیر یه سقف باشیم پس براه میافتیم و ده کیلومتری از ناخون سی دور نشدیم که متوجه میشم یکی از قمقمه هام رو تو رستوران جا گذاشتم. هرچند جایگزین کردنش هزینه بر خواهد شد ولی بی خیال قمقمه میشیم تا به تاریکی و بارون نخوریم.

مسیرمون پر از شالیزارهای سرسبز برنجه و درختای کائوچو هم به وفور همه جا دیده میشن. هر متر مربع زمین پر از گیاهان خودروست و چشم فقط رنگ سبز می بینه . سگ ها هم خیلی سرتق اند ! این همه کشور رکاب زدیم تا بحال سگ هایی مثل سگ های تایلند ندیدیم . جزو ول نکن ترین نژادها هستن ! هر روز سه چهار تایی چخ می کنیم ولی کفاف نمیده و حتما باید سگ دورکن استفاده کنیم.

115 کیلومتر بعد نزدیکی های شهر ثاسالا هستیم و یه هتل رو از روی نقشه پیدا کردیم که قیمت اتاقاش 350 بت هست و کولر هم داره. وسایلا رو میذاریم تو اتاقمون و میریم دوری در اطراف بزنیم شاید رستوران یا فروشگاهی پیدا کنیم. یه کم دورتر یه رستوران خیلی بزرگ هست پر از مشتری و مملو از غذاهای رنگارنگ. فضای رستوران درست مثل کارتون ژاپنی شهر اشباحه و دقیقا با همون غذاها ! روی میزهای بزرگی انواع غذاها رو توی دیس های فلزی کشیدن تا مشتری ها سلف سرویس برا خودشون بکشن. حتی یه مورد هم پیدا نمی کنیم که بتونیم بخوریمش ! وقتی تو رستوران به این بزرگی چیزی برای خوردن ما پیدا نشه مطمئنا جاهای دیگه هم سخت پیدا خواهد شد. پس برمی گردیم هتل و شاممون رو بار میذاریم!

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

بستن
بستن