آسیاترکیهجهانگردیسایکل توریسمشهرگردیمکانهای دیدنی

تور سایکل توریسم اروپا روز دوم و سوم

روز دوم و سوم

چهارشنبه 19 اسفند ساعت 9 و نیم به وقت ترکیه میریم ترمینال و بلیط هایی که رزرو کردیم رو می گیریم. قصد داریم از دوغبایزید تا ازمیر رو بخاطر پایین بودن امنیت این مسیر با اتوبوس طی کنیم. برادر مقبوله خانم هم باهامون میاد و سفارشمون رو می کنه تا شوفر حواسش به دوچرخه ها باشه و ضمنا برای دوچرخه ها از ما پول مطالبه نکنه !

مسافر از دوغبایزید کم بود برای همین تو آغری هم توقفی داشتیم که ظرفیت تکمیل شد و بعد یک ساعت معطلی به راه افتادیم. یک راه طولانی و خسته کننده که 24 ساعت تمام طول کشید. هرچند اتوبوس راحت بود و در ازای 100 لیری که بابت بلیط پرداختیم کلی خدمات دریافت کردیم ولی سختی راه همچنان به قوت خودش باقی بود.تو مسیر حداقل 10 بار ژاندارما تمام بارها و مسافرین رو کنترل کرد که گویا بخاطر درگیری های اخیر نظارت ها تشدید شدن. هر چند مسیر ما یه مسیر امن بود که از ارزروم و سیواس و آنکارا عبور می کرد.

پنج شنبه 20 اسفند صبح ساعت 9 و نیم میرسیم ازمیر در حالیکه دیشب چندان نتونستیم از خواب بهره ای ببریم. چشمام رو باز می کنم ، اولین صحنه تو گرگ و میش دم دمای صبح شکوفه های نارس و رنگ به رنگ درختهاست که جلوه می کنه. دیروز تا جایی که نور داشتیم و میشد بیرون رو تماشا کرد تماما کوه بود و برف و رودخانه هایی گل آلود که حاصل دست برف های تازه آب شده هستند. با دیدن برف ها خاطرات پارسال تو ذهنم می دوید و تنم یخ میزد !

اما با ورود به اقلیمی دیگر با مناظر متفاوتی روبرو شدیم. رفته رفته حجم جنگل ها بیشتر میشد و هوا گرم تر. مثل شمال خودمون ولی فوق العاده تمیز و خواستنی. کاش مردم ما هم یاد بگیرند به طبیعت احترام بذارند و تمیز نگهش دارند …

بلافاصله بعد از پیاده شدن از اتوبوس خورجین ها رو بار دوچرخه ها می کنیم و از داخل ترمینال یه سیمکارت ودافون می خریم که گویا با همین سیمکارت میشه تو اروپا هم مکالمه کرد. با دوستمون میرکام تماس می گیریم و ازش آدرسشو می پرسیم. تو محله کوناک کنار ساحله که 20 کیلومتر رکاب زنی تو اتوبان های شلوغ و یه تونل بلند ما رو به اونجا میرسونه. محله بسیار زیبائیه که به چند جای دیدنی نزدیکه.

وسایلامون رو میذاریم تو خونه و با میرکام میریم بیرون ناهار می خوریم و چرخی در اطراف میزنیم. میرکام که دانشجوی اقتصاده و باید به کلاس هاش برسه کلید رو تحویل ما میده و میره .

هوای ازمیر هم از اون هواهای بی ثباته که دم به دقیقه بارون می گیره . حتی وقتی خورشید وسط آسمونه بساط بارونش به راهه. ما هم بیخیال نشدیم و تو همون بارون حسابی گردش کردیم و عکس گرفتیم. مخصوصا میدان ساعت که سمبل ازمیر محسوب میشه و پارک اطرافش که دیدنی بود. کلی کاکتوس داشت قد آدم !

برمی گردیم خونه و به خودمون میرسیم تا برای رکاب فردا آماده باشیم.

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شش − 3 =

بستن
بستن