ایرانگردیسایکل توریسمکردستانکرمانشاه

برنامه سایکل توریسم غرب ایران (روز سوم)

برنامه سایکل توریسم غرب ایران (روز سوم)

دیشب رو مثل یه مرده خوابیدیم صبح زود سرحال بودیم و آماده حرکت با آقا فرزاد خداحافظی کردیم و از جاده خاکی مزرعه خودمون رو به جاده اصلی رسوندیم که جاده کامیاران به کرمانشاه بود. یه خورده رفتیم پایین و بعد پیچیدیم توی یه جاده روستایی که میره به میان راهان ولی به جاده کندوله معروفه. این جاده از منطقه حفاظت شده بیستون می گذره و اواخر مسیر کوههای بیستون سمت راست دیده میشه.


یه شیب نه چندان مهم رو پشت سر میذاریم و بعد توی روستای رزین توی یه باغ باصفا اتراق می کنیم واسه صبحانه. صاحب باغ میاد و کلی اصرار می کنه تا بریم خونه ش . خیلی آدم های مهمان نوازین ولی باید حواسمون به وقتمونم باشه.


این مسیر سراسرش پوشیده از مزارع گندم و حبوبات و چیزای دیگه ست و از دو طرف توی کوهها محصوره و فوق العاده زیباست
وسطای شیب دوم که آفتاب هم حسابی ازمون پذیرایی کرده میریم تا از یه مغازه بستنی بخریم. آخه بستنی های کردستان رو با شیر محلی درست می کنن که خعیلی خوشمزه میشه صاحبش اومد و نه تنها یه عالمه بستنی مجانی بهمون داد بلکه کلی اصرار کرد تا برا ناهار مهمونش بشیم آقا کورش و زهرا خانم اهل روستای طاهرآباد با وجود اینکه آدم های مرفه و پولداری نیستن ولی دل بزرگ و دست و دل باز اند. ناهار رو می خوریم و کلی گپ میزنیم که سر درددلشون باز میشه از محرومیت ها و تضادهای طبقاتی و شکم پری بالانشین ها


از میان راهان که وسط جاده بیستون به سنقر قرار داره می پیچیم سمت سنقر که یه گردنه حسابی دیگه رو ضرب فنی کنیم وسطای شیب یه ماشین گشت پلیس بهمون اشاره می کنه که وایستیم. ما هم که بچه حرف گوش کن سروان ملکی و همکارش بعد کلی خوش و بش و گرفتن و دادن اطلاعات وقتی می فهمه داریم میریم سنقر با رئیس تربیت بدنی اونجا تلفنی هماهنگ می کنه که شب رو بریم خوابگاهش. البته قبلش کلی اصرار می کنه که مهمون خودشون باشیم .


تا سنقر حدود ۹۶ تا رکاب رو تموم می کنیم و میریم تربیت بدنی که یه جای بزرگ با کلی سالن و زمین ورزشی های متنوعه و خوابگاه بزرگی هم داره که البته بجز ما مهمون دیگه ای توش نیست

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

بستن
بستن