اروپاجهانگردیسایکل توریسمسوئدشهرگردیمکانهای دیدنی
تور سایکل توریسم اروپای شمالی (روز سی و یکم )
تور سایکل توریسم اروپای شمالی (روز سی و یکم )
روز سی و یکم ( استکهلم -Stockholm) –سوئد
جمعه 25 فروردین 96
14 آپریل2017
بعد از صبحانه کوله پشتی مون رو برمیداریم و میزنیم بیرون. مسیرمون برای رسیدن به ایستگاه اتوبوس رو یه کم طولانی میکنیم تا بتونیم نمای دانشگاه رو هم تماشا کنیم و گشتی در اطراف بزنیم. با اتوبوس تا خیابان نزدیک ترمینال مرکزی میریم و از اونجا میتونیم مسیر دیروزی مون رو ادامه بدیم.
از روی یک پل بزرگ رد میشیم که این پل به جزیره ای که شهر قدیم توش هست متصله. روی پل می ایستیم و نمایش مرغهای دریایی رو که برای گرفتن ماهی های رودخونه حسابی شلوغ بازی راه انداختن رو تماشا می کنیم.
بعد بسمت دروازه های بزرگ و سنگی اون طرف پل میریم که در قدیم دروازه های اصلی برای ورود به داخل شهر محسوب میشدن. مهمترین بنای این جزیره کاخ سلطنتیه که یک بنای عظیم با 400تا اتاق و 5 موزه مفصله. البته برای دیدن داخلش باید بلیط تهیه کرد.
یک بخش جالب از کاخ سلطنتی مربوط به تعویض شیفت نگبان هاست که همراه با ادا و اطوارهای خاصی انجام میشه و چند جا موفق به تماشای این مراسم میشیم.
درسته توی فصل سردی هستیم ولی سرما باعث نشده توریست ها عقب نشینی کنن. مخصوصا چینی ها رو میشه همه جا دید ! مردم هم با شور و حرارت توی خیابون ها و مغازه های مختلف مشغول زندگی عادیشون هستن. میریم داخل کوچه پس کوچه های قدیمی ، مابین دیوارهای بلند و کلیساها ، کنار ساحل و نزدیک اسکله ها ، مغازه ها و آدم ها و کشتی ها رو تماشا می کنیم و چند تا سوغاتی می خریم. من یه عروسک کوچولوی گوزن شمالی هم می خرم تا همیشه به یاد اون گوزن مرحومی که خوردیم باشم !
یه سر میزنیم به اسکله ای که باید سوار کشتی بشیم. چون برای امشب بلیط کشتی داریم تا بطور شبانه سفر کنیم و بریم تا فنلاند. بعد برمی گردیم سمت پلی که صبح از روش رد شدیم. در واقع استکهلم شهر بزرگیه و توی یک روز نمیشه همه جاش رو گشت. ما فقط دو تا از جزیره ها رو چرخیدیم و حسابی هم خسته شدیم.
کارت های اتوبوس که سیسیل بهمون داده خیلی وقت بود استفاده نشده بودن و خود سیسیل هم نمیدونست چقدر شارژ دارن. برای برگشت که کارت کشیدیم مال من یه دونه شارژ داشت ولی مال نیما دست رد به سینه ش زد ! راننده که یه زن تپل بود اشاره کرد که اشکال نداره برید بشینید. شارژ این کارت ها فقط با اینترنت امکان پذیره چون ما قبل سوار شدن به چند تا ایستگاه سر زدیم ولی هیچکدوم شارژش نکردن.
نزدیک یه فروشگاه بزرگ که تو محوطه دانشگاست پیاده میشیم و میریم کمی خوراکی بخریم. فروشگاه وسیعیه و برای پیدا کردن در ورودیش کلی پیاده روی می کنیم و کل ساختمان رو دور میزنیم. مواد غذایی مون رو می خریم و میریم خونه برای خودمون ناهار درست می کنیم. همین موقه ست که برف هم شروع به باریدن می کنه. راستش قصد داشتیم بعد از ظهر هم بریم یه چند جا رو بگردیم و بعدش بریم سوار کشتی بشیم ولی با این برفی که شروع شده عملا خونه نشین شدیم .
برای ساعت 8 عصر بلیط داریم که دو ساعت زودتر از خونه خارج میشیم. با سیسیل خداحافظی می کنیم و چشم غره ای هم به سگ بدقیافه همسایه می کنیم. برف با دانه های درشتش برای بدرقه مون اومده بطوریکه همه خیابون ها لغزنده شدن و با این اوضاع اگه سالم به بندر برسیم خیلی هنر کردیم !
به اسکله وایکینگ لاین وارد میشیم و میریم تو صف می ایستیم تا کشتی مسافرهاش رو تخلیه کنه. توی سرما دونه دونه ی مسافرها و ماشین ها رو که از کشتی خارج میشن رو می شمریم تا بالاخره نوبت سوار کردن میرسه.یه پل فلزی بزرگ رو وصل می کنن به دروازه طبقه دوم کشتی و ما زودتر از بقیه می پریم داخل ! دوچرخه ها رو یه گوشه میذاریم و مطمئن میشیم که جاشون خوبه.
خوشبختانه بلیط کابین رو خریدیم یعنی شب رو میتونیم بریم توی اتاق گرم و نرممون بخوابیم. کابین چهار نفره ست و تو طبقه چهارم قرار گرفته. این طبقات همگی زیر آب قرار دارن و بجای پنجره روی دیوارشون یه عکس مدور از منظره دریا رو چسبوندن تا دلخوش بشیم. خدا خدا می کنیم که کس دیگه ای نیاد به کابین ما که همین طور هم میشه. در واقع بیشتر کابین های کشتی خالی هستن و خوب شد که کابین دونفره نخریدیم چون قیمتش بالاتر بود.
کابین دارای حمام هم هست که زود می پرم داخلش که هم سریعتر بدنم گرم بشه و هم حمام کشتی رو امتحان نکرده از دنیا نرم ! محض سرگرمی یه دوری هم در طبقات بالایی میزنیم و میریم روی عرشه تا از آخرین منظره ی سوئد عکاسی کنیم. منظره هایی آمیخته از تقابل دریا و ساختمان های بلند ، طبیعت و مدرنیته ، آدم ها و کشتی ها و غوغای مرغان دریایی فارغ از هیاهوی انسانی. آسمان بی انتها که رو به تاریکی میره و آنچه پیش روی ماست ، دریای بیکران آرامه. با اعماق تاریک و شگفت انگیزش که برای ما پر از ناشناخته هاست.