آذربایجان شرقیایرانگردیکوهنوردی
صعود کوه سهند
کوه سهند
1392/03/03
امروز کوه یه چیزی رو کم داشت که به نظر من خیلی بود، نگاه متفکرانه و عاشقانه حبیبه رو کم داشت از وقتی با هم میریم کوه این اولین باری بود که تنها بودم حبیبه امتحان دانشگاهش روز جمعه بود و نتونست بیاد و آقا ناصر(حسینی ) تماس گرفت که روز جمعه میریم سهند میایی منم دیدم تنها هستم و دلم میخواست با گروه فولاد برم کوه
قرارمون روز جمعه ساعت 5 صبح جلوی بانک ملی ، اقا ناصر گفت تو مینی بوس جا هستش منم ماشین رو یجا پارک کردم و با مهدی(حسامی) سوار مینی بوس شدیم .
ساعت 7 رسیدیم پناهگاه و صبحونه خوردیم خیلی وقت بود که مثل قدیما اینجوری سفره از همه رنگ ! ندیده بودم یاد قدیما بخیر
بعد از صبحونه ادامه دادیم و به سمت قله رفتیم از گروه فولاد خوشم اومده بود چون با هم صمیمی بودن و شوخی هاشون مناسب و در خور بود
هوا صاف بود وقله بدون باد بعد از کمی استراحت و عکس برگشتیم پایین
من و حبیبه !
کنار پناهگاه پر بود از گلهای زرد و زیبا