آذربایجان شرقیایرانگردیدوچرخه کوهستان
روستای صومعه
دوچرخه کوهستان
روستای صومعه
1394/08/22
رشک برم کاش قبا بودمی
چونک در آغوش قبا بودهای
زهره ندارم که بگویم ترا
بی من بیچاره چرا بودهای
رنگ رخ خوب تو آخر گواست
در حرم لطف خدا بودهای
آینه رنگ تو عکس کسیست
تو ز همه رنگ جدا بودهای
قیافه پاییز داره زمستونی میشه و کوه ها سفید پوش شدن و ما رو صدا میزنن که بریم پیششون.
این هفته خیلی دلمون میخواست سهند بریم چون سفید پوش شده ولی متاسفانه پایه نداشتیم و تو این فصل دو نفری رفتن تو طبیعت خطرناکه . و برنامه رو گذاشتیم بریم دوچرخه کوهستان مسیر زیبای یای شهری و یک خداحافظی چند ماهه با دوچرخه به خاطر سرما .
صبح ساعت 6:30 میزنیم بیرون و از سه راه هاشم آباد استارت میزنیم هنوز یک کیلومتری نرفته بودیم که سیم دنده دوچرخه حبیبه رد کرد و مجبور شدیم 20 دقیقه برای تعویض و تنظیم دوچرخه وقت بذاریم و ادامه مسیر.
برگ های درختها خیلی زیبا شدن رنگهای زرد و قرمز و سبز مثل مداد رنگی شش رنگ بچه گی ها
با طلوع آفتاب زیبایی ها دو چندان میشه و شوق ما مثل شوق بچه ای که باباش براش به جای مداد رنگی شش رنگ یک جعبه آبرنگ گرفته باشه .
روستاها رو پشت سر میذاریم علویان،تازه کند ، اوزبک ،آشان که همه مسیر سربالایی هست و هنوز صبحانه نخوردیم و صدای شکممون در اومده. اما زیبایی های مسیر نه میذاره بفهمیم خستگی چیه و نه گرسنگی. بعد 25 کیلومتر میرسیم به روستای صومعه که محصور در سنگ و صخره هاست. با شکل های عجیب و دیدنی.
تو این روستا یه تکه سنگ بزرگی هست بالای کوه که شبیه دهانه غار میمونه و همیشه رد شدنی میگفتم چه حالی میده ادم اینجا صبحانه بخوره . وقتی رسیدیم اونجا به حبیبه گفتم بریم بالا و با هزار مصیبت خودمون و دوچرخه ها رو بردیم بالا.
ولی ارزشش رو داشت .گرما آفتاب و لم دادن به پشتی از جنس سنگ و یک لیوان چای داغ در کنار صبحانه رنگین اونقدر لذت بخش بود که جای همه دوستان رو خالی کردیم .
پی نوشت :
کل مسیر رکاب زنی 50 کیلومتر