دیواره قیزقلعه سی

^{مسیر گشایی در منطقه قزلارقلعه سی}

^1391/01/25

^{چشم ها نگهبان دلهایند.}

^{چند روزه هوا ابری و بارانی هست و برنامه ریزی کرده بودیم که دو روز بریم سنگ نوردی ولی باران اجازه نداد و انجمن کوهنوردی مراغه برای من یک برنامه سنگ نوردی نوشته بود و باید جمعه تو منطقه قزلار قلعه سی آموزش سنگنوردی میدادم}

^{صبح ساعت 6 جمع شدیم جلوی بانک ملی و دو گروه هم از انجمن اومدن یکی دوچرخه سوار و دیگری کوهپیمائی.}

^{آقا داریوش راننده خوش اخلاق ما اومد و دو گروه سنگ نورد و کوهپیمایی سوار شدیم و خوشبختانه خانومها هم اومده بودن ولی برای برنامه گلگشتی و تو دلم گفتم جای خانمم خالی که امروز اینجا نیست.}

 ^{رسیدیم پای کار و تیم سنگ نوردی از بقیه جدا شد رفتیم بالا بعد از آمده شدن آقای صافی گفت یک توضیح مختصری از ابزار سنگنوردی رو به بچه های کوهپیمایی بگو و توضیحاتی از ابزار دادم ناگفته نماند که خانم ها  بجز دو سه نفر اصلا گوش نمیدادن و به شوخی میگرفتن}

^{رفتم کارگاه رو بزنم که بعد زدن یک میخ باران شدیدی گرفت و اجازه کار نداد و سریع بساط رو جمع کردیم و رفتیم به غار قزلارقلعه سی تا برسیم همه خیس شدیم و منظره بسیار زیبای داشت دیدیم که گروه کوهپیمایی هم برای اینکه خیس نشن رفتن اونجا .}

^{بعد از استراحت شروع به کار کردیم و مسیر جدید رو در داخل دهنه غار گشایش کردیم و به خاطر نیاوردن ترایکم سایز بزرگ ادامه مسیر موند و گوشه ای بلدرینگ کارکردیم.}

^{حین سنگنوردی هم دوست خوبم جعفر اقا اومدن و یک چای با هم خوردیم}

^{ساعت 4 مسیر برگشت رو پیش گرفتیم و در یک باغ زیبای پر از گل استراحت کردیم.}