اروپاجهانگردیسایکل توریسمیونان
تور سایکل توریسم اروپا روز هشتم
روز هشتم
سه شنبه 25 اسفند
سه روز ماندن در آتن فرصت خوبی بود که خودمان را با کشور جدید و مردمان جدید وفق بدیم. یادم نمیره لحظه ورودمان به یونان حس هیجان و ترس رو باهم داشتیم. ترس از رویدادهای پیش رو و مواجه شدن با آدم هایی که نمی شناسیم و خیلی چیزای دیگه. خیلی فرق داره آدم با یه تور گردشگری با کلی پول بیاد و چند تا شهر و مکان معروف رو ببینه و برگرده یا اینجوری با دوچرخه بیاد که همه کارهات به عهده خودت باشه و به قول معروف خودت باید گلیم خودت رو از آب بکشی بیرون.
امروز دلتنگ دوچرخه هامون بودیم . انگار خوردن و خوابیدن باهامون سازگاری نداره ! سر صبح وسایلا رو جمع می کنیم و بعد خداحافظی با فیلیپوس راه اسکله پراما رو در پیش می گیریم. از اینجا میتونیم علاوه بر دیدن جزیره زیبای سالامینا ، 10 کیلومتری هم راهمون رو تا پاترا کوتاه کنیم. فری بوت های حمل ماشین مثل تاکسی های خطی تو این اسکله هستند و هر یک ربع حرکت می کنند. دو یورو می پردازیم و خیلی زود فری بوت پر از ماشین میشه و حرکت می کنیم. یک ربع بعد میرسیم به جزیره و تا اون طرفش برسیم ده کیلومتر بیشتر راه نداریم. ده کیلومتر بسیار زیبا با جاده ای سرشار از آرامش . دوباره یه فری بوت ما رو به سواحل بعدی مگارا میرسونه و ما میتونیم راهمون رو ادامه بدیم.
صبح کمی هوا بارونی بود ولی اغلب روز هوا ابریه و باد می وزه . احتمالا بخاطر دریاها باشه. مسیری که بسوی شهر کورینتس طی می کنیم مابین دو دریا یکی دریای اژه در چپ و دیگری خلیج کورینتس در سمت راستمون قرار گرفته و نرسیده به شهر با کانال بزرگ و عمیقی مواجه میشیم که این دو دریا رو به هم وصل می کنه. طول کانال 6 کیلومتر و عرض اون 21 متره و ارتفاع بالای 90 متر داره .
وقت ظهر رو شکم های گرسنه مون بهمون اطلاع میده ! همینجور که دنبال جایی برای خوردن غذا می گردیم سر از بزرگراه درمیاریم ! در واقع جاده ای که ما از روی نقشه تعقیب می کنیم که برسیم پاترا نشنال رود هست که از بین شهرها و روستاها می گذره و بسیار زیباست. بزرگراه علاوه بر شلوغی و سرعت بالای ماشین ها برای دوچرخه سواری محدودیت داره. ولی خروجی بعدی تو شهر کیاتو هست که با سرعت هرچه تمام رکاب میزنیم تا بهش برسیم. بالاخره تو کیاتو موفق میشیم ناهار بخوریم .
امروز به اندازه کافی رکاب زدیم و میتونیم تو کیاتو هم بمونیم . بارون شروع شده و مجبورمون می کنه هر چه زودتر یک هتل پیدا کنیم. ولی اغلب هتل ها غیر فعال هستن و گویا تو فصل گردشگری فعالیت می کنن. تو شهر بعدی اکسیلوکاسترو یه هتل پیدا می کنیم که اونم صاحبش نیست و یه شماره گذاشته. ما هم که تلفن نداریم. به یکی از همسایه ها میگیم بهش زنگ میزنه و نهایتا با قیمت 60 یورو که عنوان می کنه بی خیالش میشیم. هتل بعدی هم صاحب نداره. بازم همون قضیه همسایه و این یکی با تخفیف ورزشکاری برامون 30 حساب می کنه. خوب مثل اینکه یه جا واسه استراحت پیدا کردیم.
نکته ای که دستمون اومد اینه که این شهرها جای امنی هستن که ملت وسایلاشون رو همینجور بی صاحاب رها می کنن میرن. دوم اینکه مردم در ظاهر سرد بنظر میرسن ولی اکثرا آدم هایی هستن آماده برای کمک و بسیار خوش برخورد . سوم هم اینکه بنظرم این فصل بهترین موقع برای سفر با دوچرخه باشه. هر چند هوا ابری و کمی سرده ولی اگر بخواد هوا گرم بشه یعنی همون موقع هجوم توریست ها ، دیگه جاده های اینجا انقدر خلوت و آروم و قیمت ها هم تو این رنج نخواهد بود.
پی نوشت :115 کیلومتر از آتن تا کسیلوکاسترو