اروپاجهانگردیسایکل توریسمسوئیس
تور سایکل توریسم اروپا روز بیست و نهم
روز بیست و نهم – مزو ویکو
سه شنبه 17 فروردین
روز وداع با ایتالیا فرا رسیده و بعد از 19 روز گردش در این کشور زیبا باید باهاش خداحافظی کنیم. روزهایی رو سپری کردیم که شاید دوباره اتفاق نیافتن. دوستانی پیدا کردیم که همیشه توی ذهنمون باقی خواهند موند. تجربه هایی کسب کردیم که خیلی باارزشند و حالا باید به فکر روزهای آتی باشیم. ماجراهای دیگر و جاهایی که برای دیدنشون حسابی مشتاقیم. براستی که زندگی هم مثل سفر کردن می مونه. باید همواره در جریان باشی ، همیشه حرکت کنی و به یک جا موندن بسنده نکنی چون اونوقت چیزهای زیادی رو از دست خواهی داد. روزهایی که شاید سخت باشن شایدم فوق العاده باشن. ولی تا حرکت نکنی و دل به سختی ها ندی هرگز تجربه شون نخواهی کرد.
چهل کیلومتر راه داریم تا به شهر مرزی کومو برسیم. البته مفهوم مرز در اینجا خیلی با چیزی که تو ذهنمون هست فرق می کنه. مرز تو ذهن من یه خط جدا کننده ست . جایی که اینطرفش با اونطرفش تفاوت فاحشی داره. خطی که شاید آدم ها رو از هم جدا نکنه ولی سبک زندگی ها رو جدا می کنه. ولی اینجا مرزی وجود نداره. انگار کومو شهری هست که هم مال ایتالیاست و هم سوئیس. جایی که تابلوی پایان شهر کومو نصب شده در واقع همون خط فرضی توی ذهن منه که خط بطلان به مفاهیم مرز کشیده. چون محدودیتی برای ورود و خروج وجود نداره و هرکس میتونه براحتی مابین ایتالیا و سوئیس و همه کشورهای عضو اتحادیه اروپا تردد کنه.
اولین کارمون اینه که سیم کارتمون رو شارژ کنیم و رومینگش رو فعال کنیم. چون تعداد روزهای حضورمون در سوییس کم خواهد بود برای همین سیم کارت جدید نمی خریم . امروز باید تا روستای MEZZOVICO رکاب بزنیم تا به منزل دوستمون برسیم.
سوئیس از همون بدو ورودمون تفاوت خودش رو با کشورهایی که تا حالا دیدیم نشون میده. طبیعتی که فوق العاده سرسبزتر هست و مردمی که بسیار به قانون احترام میذارن. این کشور کوچک از هیچ طرفی به دریا وصل نیست ولی دریاچه های فراوانی داره که به طرز زیبایی محوطه سازی شدن و اطراف دریاچه ها به پارک های طبیعی تبدیل شدن . نصف مساحت این کشور توسط بخشی از رشته کوه آلپ احاطه شده که همین امر باعث فراوانی آب و بارندگی شده و مناظر زیبای این کوهستان چشم نواز یکی از دلایل جذب توریست به این کشور هست.
یک سرپایینی تند با پیچ های فراوان ما رو به لوگانو میرسونه. ولی طبق قانون نانوشته ای ، پشت بند هر سرپایینی یه سربالایی هست تا پوستت کنده بشه ! البته این شیب های تند چندان هم دور از ذهن نیستن چون تو کوهپایه های آلپ هستیم و تا چند روز سربالایی های سختی رو باید رکاب بزنیم.
لوگانو شهری هست که در ضلع غربی دریاچه ای به همین نام گسترده شده و انواع پرندگان مهاجر رو در گوشه و کنار شهر میشه مشاهده کرد. قوهای سفید و زیبا که با آرامش کامل در کنار مردم زندگی می کنند و آزار کسی بهشون نمیرسه .
از لوگانو بیست کیلومتر باید به سمت شمال رکاب بزنیم تا به روستای مورد نظرمون برسیم. مسیر سربالایی هست و هرچه ارتفاع می گیریم منظره زیر پامون دیدنی تر میشه. امروز انقدر مناظر زیبا بودن که وقت زیادی رو صرف عکاسی و ذوق زدگی مون کردیم ! به همین خاطر به دیر وقت خوردیم. آفتاب داره به وقت غروبش نزدیک میشه و هنوز ما داریم سربالا میریم. توی بعضی مزرعه ها آهو نگهداری می کنن ! این یکی دیگه واقعا خارج از ظرفیت منه ! مگه میشه تو دنیای به این شلوغی جاهایی پیدا بشن که در عین توسعه یافتگی و صنعتی بودن انقدر آرامش داشته باشن بطوریکه حیوانات خوش و خرم با مردم زندگی کنن.
عکس های زیادی هست که وقت گرفتنشون رو نداریم و فقط ذهنمونه که این تصاویر رو ضبط می کنه. به مزوویکو که می رسیم باورم نمیشه اینجا روستا باشه. در واقع توی سوئیس بیشتر مردم توی روستا زندگی می کنن و محل کارشون توی شهرهای همجوارشونه. اینطوری هم آرامش زندگی در طبیعت رو دارن و هم آسایش زندگی مدرن شهری رو. انواع وسایل نقلیه هم هستن که بی وقفه مسافرها رو جابجا می کنن .
منزل دوستمون دیمیتری رو پیدا می کنیم که حسابی منتظرمون هستن. طبقه پایین خونه شون رو در اختیارمون قرار میدن تا استراحت کنیم و بعد برای شام میریم طبقه بالا . همسر دیمیتری شام خوشمزه ای برامون آماده کرده و با لبخند دلنشینی ازمون استقبال می کنه. دوتاشونم آدم های میانسالی هستن که آرامش در تمام حرکاتشون موج میزنه. دیانا همسر دیمیتری اهل کشور پرو هست و بانوی بسیار مهربانیه که انرژی عجیبی ازش می گیرم. آدمیه که حسابی تو دلم می شینه. خودشون ایتالیایی زبان هستن ولی به احترام ما انگلیسی صحبت می کنن تا غریبی نکنیم !
بد نیست بدونید که تو سوئیس چهار زبان رسمی ایتالیایی ، فرانسوی ، آلمانی و رومانو وجود داره که ساکنین اون باید به دو تا از این چهارتا مسلط باشن که البته بیشترشون همه شو بلدن و انگلیسی شون هم خوبه.