تور سایکل توریسم اروپای شمالی (روز سی و ششم)
روز سی و ششم (تالین-Tallinn) – استونی
چهارشنبه 30 فروردین 96
19 آپریل2017
امروز یه صبحانه مفصل در انتظارمونه که همه ش رایگانه ! میریم به رستوران هتل که در طبقه همکف قرار داره و فضای بزرگ و دنجیه که با انواع و اقسام مبل های شیک و راحت مبله شده . روی میزها انواع غذاهای سرد و گرم و انواع نوشیدنی ها و میوه ها و نان ها در شکل های مختلف چیده شدن که منتظر خورده شدن هستن.
بعد از صبحانه لباس های گرممون رو می پوشیم و میریم برای گشت و گذار توی تالین. هوا خوب و آفتابیه ولی بدون کاپشن پر سردمون میشه. چند تا خیابون که پایین تر میریم میرسیم به دروازه های شهر قدیم. در واقع تالین یه شهر کاملا مدرن با معماری های نوین محسوب میشه
ولی کافیه پاتو بذاری داخل شهر قدیمی ، اونوقت دیگه خبری از مدرنیته نیست. میری تو حال و هوای قرون وسطی ، حس می کنی هنوز هم باید روی این سنگفرش های کوچه و خیابون صدای پای اسب و چرخ های درشکه بیاد و کنار هر دروازه ای سربازای شمشیر بدست مشغول نگهبانی باشن ! ولی خبری از درشکه و شمشیر نیست ، کوچه های سنگی رو پیاده گز می کنیم تا برسیم به کلیسای سنت اولاف.
این کلیسا یه برج ناقوس سیاه رنگ داره که ارتفاع زیادی داره بطوریکه بین ساختمون های دیگه کاملا متمایزه. داخلش چندان برامون جالب نیست چون تبدیل به موزه شده. رنگ سیاهش هم اصلا دلگیر نیست چون اطراف این کلیسا و در تمام شهر قدیم انقدر ساختمان های رنگارنگ با رنگ های شاد وجود داره که یه کم سیاهی برج ناقوس یه جور تعادل بصری ایجاد می کنه. از مابین دیوارهای قدیمی قلعه و خونه های رنگی رنگی میریم تا بالای تپه Toompea و منظره زیر پامون نظرمون رو جلب می کنه.
تمام خونه ها زیر پامون قرار دارند در حالیکه سقف همه شون به رنگ های آجری و قرمزه و در کنار طبیعت زیبا و کوچه های باریک منظره عکاس پسندانه ای رو بوجود آوردن. توریست های زیادی هم هستن که دنبال کادرهای جالب واسه عکاسی می گردن و اتفاقا وقتی می بینن یکی داره از یه منظره عکس می گیره بقیه هم خودشون رو به همون موقعیت میرسونن تا از قافله عقب نمونن ! صحنه های خنده دار و بامزه ایه !
از کنار دیوارهای قلعه که بعضی جاها کامل و بعضی جاها نصفه نیمه و مخروبه هستن خودمون رو به کلیسای سنت الکساندر نوسکی می رسونیم که یه کلیسای جامع ارتدکسی هست و معماری خیره کننده ای داره. در واقع رنگ دیوارها و گنبدهاش خیره کننده تره. یه ساختمان بلند سفید رنگ با پنج گنبد بزرگ سیاه و تزییناتی از رنگ های متنوع و شاد روی دیوارها و ستون ها .
کنار همین کلیسا یه ساختمون صورتی رنگ بزرگ قرار داره که قلعه تومپا نام داره و در حال حاضر بعنوان ساختمان مجلس ازش استفاده می کنن. در ادامه از تپه به پایین سرازیر میشیم و توی مسیرمون سری به مارکت اسکوئر یا همون میدان اصلی شهر قدیم میزنیم که پر از کافه و مغازه های سوغاتی فروشیه. جالبترین قسمت این شهر کوچه های تنگ با سقف های کوتاه هستند که یه حس نوستالوژی رو با خودشون دارن.
با صدای اعتراض شکم هامون متوجه میشیم از وقت ناهار گذشته و ما گذر زمان رو نفهمیدیم. همین طور که به سمت دروازه های خروجی میریم تا خودمون رو به رستوران دیروزی برسونیم با مغازه های رنگ به رنگ گل فروشی مواجه میشیم که هوش از سرمون می پرونه. مدت ها مشغول تماشا و عکاسی گل های تازه و زیبای مغازه ها میشیم و نهایتا برای خوردن ناهار مجبوریم از گل ها دل بکنیم.
عصری تمام وسایل هامون رو جمع و جور می کنیم و توی خورجین ها جا به جا می کنیم تا برای رکاب فردا آماده باشن. فردا راهمون طولانیه و بهتره استراحت کافی داشته باشیم پس شب زود به خواب میریم.
