اروپااستونیجهانگردیسایکل توریسم
تور سایکل توریسم اروپای شمالی (روز سی و پنجم)
تور سایکل توریسم اروپای شمالی (روز سی و پنجم)
روز سی و پنجم(تالین-Tallinn) – استونی
سه شنبه29 فروردین 96
18آپریل2017
بلیطمون برای ساعت 9 و نیمه و به اندازه کافی وقت داریم که یه صبحونه حسابی بخوریم. بعد صبحونه کریستینا هم شال و کلاه می کنه تا بره سر کارش. اون توی یک بانک در مرکز شهر کار می کنه و هر روز با دوچرخه رفت و آمد می کنه. میریم و از انباری بزرگ دوچرخه ها رو برمیداریم که دیشب رو توی اون هوای گرم حسابی خوش گذروندن و بعد راهی میشیم.
دیروز اسکله مون رو شناسایی کرده بودیم و مستقیم رفتیم سمت اسکله مون که نزدیک همون بازار صنایع دستی بود. یه دور دیگه توی بازار میزنیم و بعد توی اسکله با مرغ های دریایی مشغول میشیم. نیما به چند تا مرغ دریایی بیسکویت تعارف می کنه که یهو سیل مرغ های دریایی با سروصدای زیادی بهمون حمله ور میشن ! ما هم از فرصت استفاده می کنیم و ضمن اینکه نیما داره تمام بیسکوییت های بی زبون رو بخشش می کنه منم فیلمبرداری می کنم. صحنه های جالبی رو از تلاش پرنده ها برای قاپیدن لقمه ها از همدیگه و جراتشون برای نزدیک شدن به نیما شاهدیم که کلی بهمون انرژی میده و حالمون رو خوب خوب می کنه.
فرری سریع السیر لیندالاین آماده بارگیریه که میریم برای گذر از گیت. پاس ها رو چک می کنن و خیلی زود میریم داخل . دوچرخه ها رو یه جایی توی راهرو میذاریم و خودمون میریم طبقه بالا که تعداد زیادی صندلی و چند تا تلویزیون یه کافی شاپ داره. تا فرری از بندر دور بشه روی عرشه می ایستیم و منظره ساحلی که ازش دور میشیم رو تماشا می کنیم. خداحافظ فنلاند خداحافظ کشور زیبای یخ زده … خداحافظ خاطرات دوستان خوبمون.
بیشتر از نصف مسیر سفرمون رو اومدیم و حالا این خداحافظی ها معنای دیگه ای برامون دارن. حالا که دیگه به سختی های سفر فائق اومدیم و سفر داره لذتش رو بیش از پیش به رخمون می کشه با تراژدی سختی روبرو هستیم و اونم نزدیک شدن به پایان سفره. فرری سرعت زیادی داره تقریبا 70 کیلومتر در ساعت ، با همچین سرعتی قاعدتا تکان های بیشتری هم داریم و در نتیجه نمیشه زیاد توش راحت بود. من که هر نیم ساعت باید برم روی عرشه تا هوای تازه بخوره به صورتم و حالم بهتر بشه ولی بیرون هم هوا خیلی سرده و زیاد نمیشه روی عرشه موند.
ساعت 11 و نیم میرسیم به تالین پایتخت کشور استونی ، یکی از سه کشور حاشیه دریای بالتیک که با عنوان کشورهای بالتیک معروفند و مدت زمان زیادی نیست که به شنگن پیوستن. واحد پولشون بر خلاف کشورهای اسکاندیناوی یورو هست و زبان استونیایی شون یه کم شبیه فنلاندیه. از فرری که پیاده میشیم میریم برای پیدا کردن هتل park inn که دوستمون لیونید برامون رزرو کرده.
داستان لیونید و رزرو هتل هم داستان جالبیه ؛ ما توی فنلاند که بودیم با لیونید که دوست فیس بوکی مون هست و قبلا به ایران اومده بود تماس گرفتیم و گفتیم که داریم میایم خونه تون ! ولی لیونید برای یه سفر کاری رفته بود ایرلند و نمی تونست از ما میزبانی کنه. بعدا یه رسید رزرواسیون هتل برامون فرستاد و گفت که دو روز براتون هتل گرفتم تا از شرمندگی دربیام ! این حرکت بیشتر از هر چیزی یه حس خوب رو بهمون تزریق کرد ، حسی که برگشت یه انرژی مثبت از جانب خودمون بود.
هتل جای خوبی قرار گرفته ، هم نزدیک بندره و هم مرکز شهر و هم نزدیک شهر قدیم که مرکز توریستی شهره. با دوچرخه ها و کل بار و بندیلمون میریم داخل آسانسور که بزرگ و جاداره. اتاقمون رو تحویل می گیریم و با دوچرخه ها میریم داخلش. اتاق راحت و خوبیه ، امروز فرصت مناسبیه که به خودمون و دوچرخه ها برسیم. وسایلا رو می چینیم داخل بطوریکه هر جا رو نگاه کنی کلی وسایل و خورجین هست. هرچند ما آدم های مرتبی هستیم ولی واقعیت اینه که وسایلمون خیلی زیاده و وقتی از توی خورجین ها میاد بیرون عمق و عظمتش معلوم میشه !
با نرم افزار خود گوگل محل رستوران رو از توی نقشه پیدا می کنیم و روی نقشه Osmand مارک می کنیم. چون اولی نیاز به اینترنت داره که دومی نداره و ما میتونیم وقتی رفتیم توی خیابون جایی که نت نداریم ، براحتی آدرسها رو پیدا کنیم. البته قبلش یه سر میزنیم به رستوران خود هتل تا ببینیم قیمت ها در چه حدودیه ولی از اونجایی که هتل چهار ستاره ست قیمت غذاهاشم بالاست. پس میریم بیرون تا ناهارمون رو توی یک رستوران ترک صرف کنیم.
چند خیابون بالاتر یه رستوران خوب پیدا می کنیم و یه ناهار اساسی می خوریم و موقع برگشت از یه فروشگاه بزرگ به اسم Rimi که قیمت های مناسبی داره برای شام خرید می کنیم . مخصوصا قیمت میوه هاش ارزونه و کلی میوه می خریم. تمام بعد از ظهر رو توی هتل هستیم و تمام لباس هامون رو میشوریم و از سقف آویزون می کنیم تا خشک بشن. چون سقف شیارهای باریکی داره که میتونیم چوب لباسی ها رو داخلشون بلغزونیم . دوچرخه ها رو هم سرویس و بعد روغنکاری می کنیم . یه عالمه کار رو توی یک بعداز ظهر انجام میدیم و برای شب بساط اپی و لوازم خوراک پزیمون رو برای اولین بار در طول این سفر درمیاریم تا ماکارونی درست کنیم.فقط امیدوارم بوی غذا توی راهرو نپیچه.