آسیاجهانگردیسایکل توریسمکوهنوردیمالزیمکانهای دیدنی
تور سایکل توریسم آسیای جنوبی (روز سی و چهارم)
گزارش تور سایکل توریستی آسیای جنوبی( مالزی )
روز سی و چهارم _ Marina Island
یکشنبه 12 فروردین 97
1 April 2018
رجینا به هر کدوم از ما یه جفت کتونی میده که دقیقا اندازه مونه . کوله ها رم پر از خوراکی می کنیم و میریم برای کوهنوردی ! البته اطراف جزیره هیچ جای بلندی وجود نداره و نزدیک ترین تپه ها حوالی شهر لوتوس قرار گرفتن که نهایتا 400 متر ارتفاع دارن ولی شیبشون تنده.
مسیری که می خوایم بریم پوشیده از درختای بلند و انواع سرخس ها و خزه هاست تو منطقه ای موسوم به Gunung. شیب تنده و اگه ریشه درختا و طنابهای توی مسیر نباشه اصلا نمیشه ازش بالا رفت. ریشه درختا بصورت مارپیچ از همه طرف بیرون زدن و تمام کف تپه های جنگلی رو پوشوندن. مارپیچ بودنشون باعث شده مسیر رو تبدیل به پلکان کنن. طناب کلفتی هم تمام مسیر در دو طرفمون قرار گرفته که هر جا خیلی لیزه ازش کمک می گیریم.
کم کم مسیر شلوغ تر میشه و عده بیشتری بهمون ملحق میشن. البته هیچ کس مزاحمتی برای دیگران ایجاد نمی کنه. حتی کسانی که موزیک گوش میدن از هندزفری استفاده می کنن تا سر و صداشون مخل آسایش بقیه نشه. همونجا همه اون عزیزانی رو یاد می کنیم که توی کوه تجهیزات صوتی شون رو میذارن تو حد نهایی تولید صدا تا همه از موزیکشون مستفیض بشن !
به قله که میرسیم یه تابلو هست که روش نوشته “peak 1087 ft” یعنی حدود 350 متر ! ولی منظره ای که از اون بالا میشه دید بسیار زیباست. جزیره مارینا در میان آبهای نیلگون و چند تا اسکله و کلی قایق ریز و درشت. دقایقی به تماشای منظره می پردازیم و بعدش یه مدل عکسی که کیکو دوست داره رو می گیریم. تو این عکس هر کس میتونه دوبار ظاهر بشه بطوریکه عکس اول رو می گیری و توی فاصله زمانی مشخصی باید از پشت دوربین دور بزنی و خودتو برسونی به سمت دیگر تصویر تا توی یک عکس دوبار بیافتی. سر همین عکس گرفتن ها کلی تفریح می کنیم و می خندیم.
برمی گردیم خونه و بعد از ناهار و کمی استراحت میریم به جزیره پانگ کور(Pangkor Island). کتونی ها رو درمیاریم و دمپایی انگشتی ها رو می کنیم تو پا . برای رسیدن به پانگ کور که یه جزیره کوچک ولی سرسبز و زیباست باید رفت لوتوس که یه اسکله به سمت جزیره های اطراف داره. نفری 14 رینگیت می پردازیم و با قایق های تندرو میریم به جزیره ای که همه تاکسی هاش صورتی اند !
ون های صورتی توی پارکینگ اسکله منتظرن تا مسافرا رو سوار کنن. البته ون ها منتظر نمیشن تا کل صندلی ها پر بشه بلکه هر تعداد مسافر که با هم هستن رو می برن و 20 رینگیت می گیرن. چونه بزنی کمتر هم می گیرن ! میریم سمت دیگه ی جزیره که یه ساحل شنی زیبا داره با دریایی نیلی و آرام و جزیره های جنگلی کوچک و بزرگ که تو افق دیده میشن. بیشتر کسایی که میان این ساحل خارجی اند. مخصوصا برزیلی ها اینجا رو خیلی دوست دارن و برای گرفتن حمام آفتاب به اینجا میان.
کمی توی ساحل می چرخیم و راه رفته رو برمی گردیم تا خونه. وقت رسیدگی به دوچرخه هاست. دورچه ها رو توی حیاط می شوریم و کیکو هم بهمون کمک می کنه. از اون آدم هایی ست که همه جوره باهات همراهی می کنه ! داشتیم با آب شیلنگ می شستیم که رفت یه تشت آب و مایع شستشو آورد با کمی بنزین که چرخ دنده ها رو تمیز کنه. دوچرخه رو جوری برق انداخت که دلمون نمی اومد سوارشون بشیم. بعدشم با علاقه باهامون همراهی می کنه تا چند تا پرچم رو روی تنه ی دوچرخه ها بچسبونیم. من و رجینا و همسایه بغلی هم ایستاده تماشا می کنیم !
دو روز خاطره انگیز رو در کنار دوستان مهربونی سپری کردیم که یادشون مثل نوری همیشه در ذهنمون خواهد درخشید. سفر به همین آشنا شدن با آدم های مختلفه که ارزش پیدا می کنه. به تعداد آدم ها روش های مختلف سفر کردن وجود داره چون هر کس با زاویه دید خودش به موضوعات سفری نگاه می کنه. هر آدم یه سبک سفر . سبک سفر ما هم روی شناخت آدم های مختلفه و البته دیدن طبیعت زیبای خداوند که به رایگان در اختیارمون قرار داده.