تور سایکل توریسم اروپای شمالی (روز بیست و نهم)
روز بیست و نهم ( اسکیل استونا -Eskilstuna) –سوئد
چهار شنبه 23 فروردین 96
12 آپریل2017
دیشب خواب راحتی داشتیم و صبح زود از خواب بیدار شدیم. تووالی برامون صبحانه رو آماده کرده و همه خانواده برای صرف صبحانه خودشون رو میرسونن. تووالی از ما خداحافظی می کنه تا دخترش رو به مدرسه برسونه. ما هم یه کم بعد با هنریک خداحافظی می کنیم و میریم تو جاده.
میتونیم همون جاده ای که دیروز بالا اومدیم رو ادامه بدیم که از همون اولش خاکیه و بی خیالش میشیم. پس راه اومده رو برمی گردیم تا دوراهی و بعد بسمت جنوب و شهر Frovi ادامه مسیر میدیم. هوا از دیروز هم سردتر شده و صورتمون کرخت و انگشتامون یخ زده. هواشناسی هم خبرهای چندان جالبی نداره چون امروز احتمال بارش برف و بارون رو داریم.
برای اینکه دوباره تو مسیرهای خاکی نیافتیم از راههایی که جی پی اس گارمین نشونمون میده تبعیت می کنیم که البته بیشتر از راههای اصلی هدایتمون می کنه. شهر بزرگ Arboga رو توی مسیرمون داریم که بدون توقف ازش رد میشیم. حتی برای ناهار هم توقف نمی کنیم چون از تغییرات آب و هوا و حرکت سریع ابرها مشخصه بزودی بارش شروع خواهد شد و بهتره تا اونموقه ما زیر یک سقف باشیم.
بالاخره بارش شروع میشه و ما نزدیک شهر Eskilstuna هستیم. تا اینجا 85 کیلومتر رکاب زدیم و قصد داشتیم یه کم بیشتر بریم ولی با چنین برودت و بارشی امکان ادامه مسیر نیست. برای پیدا کردن هتل ، گشتی توی نرم افزار چیپ هتل میزنیم و یه گزینه مناسب داره که برای رزرو اتاقاش باید با مسئولینش تماس تلفنی برقرار کنیم. یک از دفاتر اینفورمیشن در کنارمونه که میریم داخل تا هم گرم بشیم و هم از متصدیش بخوایم برامون این کار رو انجام بده. متصدی یه مرد خوش برخورد و مودبه که کلی بهش زحمت میدیم و اونم با بزرگواری کمکمون می کنه. یه اتاق تو هتل اسکیل استونا رزرو می کنه با صبحانه و آدرسشو توی جی پی اس برامون مارک می کنه.
به خروجی شهر میریم جایی که هتل قرار داره. این هتل ها زنجیره ای هستن و امکانات زیادی از جمله رستوران و کافی شاپ و فروشگاه و پمپ بنزین هم دارند. هتل بصورت ویلا ساخته شده و در هر ویلا ده اتاق وجود داره که همگی در طبقه هم کف قرار دارند. برای اینجا 70 یورو می پردازیم که نسبتا مناسبه.
جاهای ارزون تری هم توی سایت Air B&B بودن که خوشمون نیومد. این سایت خونه های مردم رو که برای مدتی بلا استفاده هستن اجاره میده که مشخصا توشون خبری از صبحانه نیست.
وسایلا رو میبریم داخل اتاقمون که فضای بزرگی داره و یه دوش آب گرم می گیریم که سریعتر بدنمون گرم بشه. بعد میریم سراغ رستوران و یه نگاه به قیمت ها میندازیم که حسابی بالاست. فرمون رو می چرخونیم سمت فروشگاه و از اونجا مقداری مواد غذایی می گیریم تا خودمون یه غذایی درست کنیم .در طول این سفر برای اولین باره که مجبور به گرفتن هتل شدیم که البته فرصت خوبی هست تا به کارهای عقب افتاده مون برسیم. کارهایی مثل سرویس دوچرخه ها و نوشتن یادداشت های روزانه ، فرستادن ایمیل و هماهنگی با دوستان برای ادامه مسیر.
