آذربایجان شرقیایرانگردیدره نوردی

دره اسپران

دره اسپران مراغه

1393/07/11

وه … چه زیبا بود اگر پاییز بودم

وحشی و پرشور و رنگ آمیز بودم

یه روز بارونی هیچکس نمیتونه قفس تنگ چاردیواری خونه رو تاب بیاره… اگه پاییزی باشی میزنی به هوای بارونی و دل به نسیم سرد و نشاط انگیزش می سپاری… و بارون چنانت می کنه که همراه با بادش به شور می آیی و پا به پای برگ های هزار رنگ و مسرورش به رقص درآیی و خودتو می سپری به دست باد که تا ناکجا آباد ذهن با خودش ببردت… تا اون قله برف گرفته بلند … تا سرزمین های نشاط کودکی و کوچه های بازی… تا خود پاییز.

شب جمعه قرار بود روی قله سهند باشیم که دیدیم هواشناسی زده بارش برف. پس برنامه رو گردش کردیم به دره اسپران ولی تمام شب داشت بارون می بارید. صبح از آفتاب خبری نبود هوای ابری آسمون رو تنگ در آغوش گرفته بود و شر شر بارون و خنکی هوا ما رو تا 9 تو خونه نگه داشت. ولی دیگه نمیشد تحمل کرد .باید میرفتیم ….باید…

امیر و پریناز و هادی کریمی اومدن دنبالمون و رفتیم سمت دره اسپران که مسیرش مابین پل اوزبک و روستای آشانه.جاده خاکیش حسابی گلی بود و کمتر کسی تو مسیر دیده میشد. حتی با ماشین هم نیومدن به استقبال بارون. خیلی بی ذوقی می خواد !

درخت های زالزالک همه شکموها رو به خودش جذب میکنه . جویبارهای پرآب و گل آلود با شتاب و شور مسیر دره ها رو پیمایش می کنن و طبیعت آواز نشاط انگیز پاییزی رو تو گوشمون زمزمه می کنه.

میریم تا پل چوبی و اینجا انتهای مسیر امروز ماست. دل از دیدن و چشیدن سیر نمیشه.سرتا پا خیس شدیم و سرما داره یواش یواش کار خودشو می کنه که عزم برگشت می کنیم.

 

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهارده − چهار =

بستن
بستن