آذربایجان شرقیایرانگردیدوچرخه کوهستان

مسیر روستای آشان

دوچرخه کوهستان

مسیر روستای آشان

 1392/01/16

روی گل سرخ بیاراستاند

زلفک شمشاد بپیراستند

کبکان بر کوه به تک خواستند

بلبلکان زیرو ستا خواستند

فاختگان همبر بنشاستند

نای زنان بر سر شاخ چنار

بهار باشه ،بارون باشه ، شکوفه و گل فراوون باشه… چیکار میکنی؟ میری یه آبرنگ میخری و فروردین رو نقاشی می کنی؟ دوربینتو برمیداری و عکاسی می کنی؟ میشینی لب پنجره و عاشقانه هاتو زمزمه می کنی؟ … من میزنم به کوه … پیاده و سواره ش فرقی نمی کنه. نمیشه تو خونه موند .خونه تنگ میشه. قفس میشه. خفه میکنه. باید رفت بال زد و پرواز کرد.وسط ابرهای خاکستری نمناک. میون درخت های تر  … شکوفه های سپید و صورتی …. و نسیم خنک بهاری که بیدارت میکنه. چنان بیداری که توی مغزت رخنه کنه.

باز جهان خرم خوش یافتیم

زی سمن و سوسن بشتافتیم

زلف پریرویان برتافتیم

دل زغم هجران بشکافتیم

باز به هر گوشه برافراشتیم

شاخ گل و نسترن آبدار

جمعه تا 9 صبر می کنیم تا بارش آرومتر بشه و رعد و برق ها گذر کنند. دیگه طاقت نمیاریم و سوار دوچرخه ها میریم سمت سه راهی که مهدی (حسامی)اونجا منتظرمونه. خوشحالم که یه نفر دیگه هم هست که میخواد دلشو به این هوای بارونی بزنه .

سد رو که رد می کنیم بارش شدید میشه و حسابی خیس میشیم. دلمون خیس و نرم شده. شکوفه های سپید بادام و آلوچه وصورتی های هلو قبل از همه اومدن تا بهار رو همراهی کنن. تمام بهار از عطرشون آکنده ست.

کلبه پیرمرد مهربون قبلا اشغال شده پس ادامه میدیم. نزدیکی های آشان کلبه ای هست که در و پیکر نداره و برای ما گزینه خوبیه که کم کم داریم میافتیم تو ویبره!

تلاشهای نیما برای روشن کردن آتیش نتیجه میده و حسابی گرم میشیم. صبحانه می خوریم و تصمیم به بازگشت میگیریم. بقیه مسیر تا یایشهری که مقصدمون بود جاده خاکیه و تو این بارون حسابی گل شده.

پی نوشت : رفت و برگشت 48 کیلومتر آبکی!                    

 

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

16 − 10 =

بستن
بستن