آسیاترکیهجهانگردیسایکل توریسم
سفر به آسیای باختری(روز سی و هشتم)
روز سی و هشتم (آنتالیا -Antalia) یازدهم فروردین 98-31 مارس 2019
سفرنامه آسیای باختری – ترکیه
روز سی و هشتم (آنتالیا -Antalia)
یازدهم فروردین 98-31 مارس 2019
صبح ارول یه بار دیگه ازمون خواست تا باهاش توی تمرین دوچرخه سواری همراهی کنیم . قول داد کلی منظره زیبا خواهیم دید و با آدم های باحالی آشنا خواهیم شد . لازم نبود وسوسه مون کنه. خودمون میدونستیم اون کوههای زیبای اطراف ساحل چه مسیرهای فوق العاده ای دارند و چقدر زیبایی این مناطق کم نظیره ولی می خواستیم بریم شهر رو بگردیم. زمان دیگه ای برای این کار نداشتیم چون امروز باید آنتالیا رو ترک می کردیم. صبحانه رو خوردیم و با دوچرخه های بدون خورجین راه افتادیم سمت مرکز شهر. جایی که دیروز نصفه نیمه دیده بودیم. هوا ابری بود و اصلا مناظر برای عکاسی قشنگ نبود. خوب شد دیروز توی اون آفتاب زیبای بهاری کلی عکس گرفتیم و چه عکس هایی !
رفتیم سمت دروازه هادریان که از بناهای تاریخی آنتالیاست. ولی خیلی کوچکتر از اونی بود که تصور می کردیم. کمی توی خیابون ها و کوچه ها چرخیدیم و از نظم و نظافتش لذت بردیم. به بازارها و مغازه ها سری زدیم و چند تا سوغاتی خریدیم. یه سر هم رفتیم ترمینال مسافری تا بلیط هایی که رزرو کرده بودیم رو بگیریم. از آنتالیا تا دوبایزید بلیط اتوبوس از شرکت دیاربکر خریدیم نفری 150 لیر و 8 شب حرکتشه. برنامه ما قرار نبود تو آنتالیا تموم بشه و چند دلیل عامل این تصمیم بود. ما حداقل تا ماردین رو قصد داشتیم رکاب بزنیم و از ویرانه های تاریخی اونجا دیدن کنیم. یکی بخاطر ناامن بودن مرز ترکیه با سوریه از مناطق جنوبی صرفنظر کردیم. دوم بخاطر موقعیت شغلی من که جابجایی های توی مدیریت ها اتفاق افتاده بود و به صلاح نبود مدت زمان زیادی از چشم مدیر جدید غایب باشم. سوم تغییرات آب و هوا که طبق پیش بینی ها قرار بود تا یک هفته بارش بارون داشته باشیم و ما که می خواستیم تا مرسین بریم ازین تصمیم هم صرفنظر کردیم.
ارول که برگشت از بلیطی که گرفته بودیم خیلی دلخور شد. دلش می خواست چند روزی پیشش باشیم. ولی ما با همون یه روز که اونجا بودیم هم نمیدونستیم باید چیکار کنیم ! ما که آدم یه جا موندن نیستیم. برای نهار یه غذای گیاهی من درآوردی از هر چی توی آشپزخونه ارول پیدا میشد درست کردم و دست بر قضا بدک هم نشد. زمان زیادی نداشتیم و باید از دوست مهربونمون خداحافظی می کردیم. آنتالیا با وجود او برامون دلچسب تر شد. هرچند خود این شهر جزو مقاصدی ست که به خاطر طبیعت فوق العاده ش رفت تو لیست بهترین ها !
ساعت 8 تو ترمینال بودیم و با راننده چونه زدیم ازمون پول دوچرخه ها رو نگیره. تا دوبایزید 24 ساعت باید تو اتوبوس باشیم و نمیدونم بعد این همه ساعت ازش زنده خارج بشیم یا نه ! ولی تو انتهای این گزارش یه جمع بندی کلی از سفر ترکیه رو هم اضافه می کنم.
کشور ترکیه تاریخ بلند بالایی داره و توی تاریخش جنگ و درگیری هم زیاد بوده چون کشوریه مابین آسیا و اروپا و محل گذر . از اسم های قبلیش میشه به لیدی و آناتولی اشاره کرد. یه زمان دست هخامنشی های ایران بوده و زمانی بعد دست رومی ها و بعد سلجوقی ها که همون زمان زبان ترکی و دین اسلام وارد این سرزمین میشه. این کشور که بهش آسیای صغیر میگن محل جنگ های صلیبی بین مسلمانان و مسیحیان توی اون دوره بوده که نتیجه ش ورود قدرت عثمانی میشه. عثمانی ها هم تا جنگ جهانی اول دوام داشتن و بعد کلا امپراتوری ها برچیده شده و به کمک مصطفی کمال پاشا یا همون آتاترک این کشور وارد دوره جدیدی میشه .
ترکیه امروزی سعی داره به پای اروپا برسه و درآمدش بیشتر از زمینه کشاورزی و توریسم بدست میاد. ما ۱۹ روز تو ترکیه بودیم و ۱۴۰۰ کیلومتر توی کوهستان ها و جنگل های زیبای مسیر استانبول تا آنتالیا رو رکاب زدیم. هوای این نواحی بهاری و همه جا سرسبز بود.
توی این مدت ۱۲۸۰ لیر مخارجمون شد که شامل خورد و خوراک ، بلیط اتوبوس ، سیم کارت و سوغاتی بود. لیر رو حدود ۲۱۰۰ تومن چنج کرده بودیم.
تو ترکیه بنزین گرون و حدود ۶ الی ۷ لیر هست. یعنی از مرز بازرگان تا مثلا ازمیرچیزی حدود سه ملیون و ششصد پول بنزین میشه. ولی ایرانی های زیادی این هزینه ها رو تقبل می کنن و توی تعطیلات تعداد زیادی از ایرانی ها به ترکیه سفر می کنن.
مردم این کشور بسیار مهمان نواز اند بطوریکه ما توی مدت اقامتمون حتی یک شب هم چادر نزدیم یا لازم نشد هتل بگیریم.