آسیاجهانگردیسایکل توریسمهندوستان

تور سایکل توریسم آسیای جنوبی (روز یازدهم)

گزارش تور سایکل توریستی آسیای جنوبی(هند)

روز یازدهم – Goa

جمعه 18 اسفند 96

9 March 2018

مسافت امروز نسبتا کوتاهه ، حدودا هفتاد کیلومتر تا مرکز ایالت گوا ، بنابراین صبح عجله ای نداریم زود حرکت کنیم ضمن اینکه تعدادی از دوچرخه سوارای ساوانتوادی رو هم قراره ملاقات کنیم.صبحانه رو می خوریم و دوست دکتر ، همونی که داروخونه داره ، برامون یه بطری یک و نیم لیتری الکل میاره .حالا میتونیم برای خودمون پخت و پز کنیم و قهوه و چایی درست کنیم !

ساعت هشته و راه میافتیم سمت محل قرار . از پوشکار آمار دوچرخه سوارای شهرشون رو می پرسم و متعجب میشم که تعدادشون رو حدود 50 نفر حرفه ای کار اعلام می کنه. میگه تیمشون چند سالی بیشتر نیست که فعالیتشو شروع کرده و نفراتشون خیلی باعلاقه کار می کنن. با دوچرخه سوار پیشکسوت شهر هم آشنا میشیم که زحمت کشیدن و برای بدرقه مون اومدن. بعد باهاشون خداحافظی می کنیم و به همراه پوشکار به راه میافتیم.

از خروجی شهر تا ده کیلومتر یه سرپایینی با شیب تند رو داریم که فوق العاده زیباست. جاده ای پیچ در پیچ و سرسبز که بخاطر اینکه تازه اول صبحه حسابی هم خلوته و نسیم خنکی روحمون رو تازه می کنه. بعد میرسیم به یه جاده دوبانده که شانه آسفالت خوبی داره و پوشکار بعد از بیست کیلومتر خداحافظی می کنه و برمی گرده.

 ولی آرامش جاده چندان دوام نداره و یه خورده بعدتر شانه آسفالت تموم میشه . دقیقا مرز بین دو ایالت ماهاراشترا و گوا. مرکز ایالت گوا شهر پاناجی هست که تا اونجا ۶۸ تایی رکاب میزنیم  و تمام مدت باید حواسمون جمع باشه تا ماشینا لهمون نکنن یا از لبه غیر هم سطح  جاده نیافتیم پایین یا نخوریم به عابرین ( اعم از آدم ها و گاوها و سگها) .

ورودی شهر بلوار عریض و طویلی به طول بیش از ده کیلومتره که وسط بلوار رو درخت های نارگیل کاشتن و بعد میرسیم به یه پل بزرگ که در حال ساخت و تکمیل شدنه. پل هایی که به یه شهر بزرگ میرسن و شانه هم ندارن خیلی استرس زا هستن. چون ماشین ها که تعدادشونم خیلی زیاده به طرز وحشتناکی از بغل گوشمون رد میشن و ما هم هیچ فضایی برای کنارکشی نداریم. گوا یک ایالت ساحلیه و یکی از بنادر بزرگ و خیلی قدیمی هند محسوب میشه. بهش دروازه هند هم میگن چون یکی از دروازه های ورود به این کشوره.

تو پاناجی یکی از دوستان دکتر سوبادهان برامون اتاقی رو در خوابگاه تربیت بدنی ترتیب داده بود که امکانات کاملی مثل سرویس و حمام در داخل اتاق و فن و کولر داشت . ساختمانش کنار دریا و در منطقه زیبایی بود. وارد محوطه تربیت بدنی شدیم و زیر سایه یه درخت منتظر شدیم تا دوستمون بیاد . اطرافمون پر از سالن و زمین های ورزشی مختلف بود و کمی جلوتر دریا و ساحل سفیدش دیده میشدن. ساختمان تربیت بدنی در دو طبقه تو زمین بزرگی احداث شده بود و اتاق هاش رو که بعضیاشون دو نفره بود به مهمانان اجاره میدادن. بقیه اتاق ها برای تیم ها بود . دوستمون اومد و با مسئول پذیرش صحبت کرد و رفتیم داخل.وسایل ها رو جابجا کردیم و بعد از کمی استراحت رفتیم سر وقت ساحل.ساحل زیبا و تمیزی به طول بیش از چهار کیلومتر.

اطراف خوابگاه چند تا رستوران بود که برای خوردن غذا بهشون سر زدیم . یکیش رستوران چینی بود و دیگری تایلندی که علاوه بر قیمت های بالا ، غذاهاشونم برای ما قابل خوردن نبود. یکی از شعب پیتزا و همبرگر ساب وی رو پیدا کردیم و دو تا همبرگر گیاهی سفارش دادیم. با توجه به اینکه خیلی هم گشنه مون بود با دیدن سایز همبرگرها حسابی ناامید شدیم.چاره ای نبود ، همون نیم لقمه ها رو با نیم لیتر آب خوردیم و کلی پول بابتش پرداختیم.

روی نقشه یه بازار رو نشون کردیم و پیاده راه افتادیم سمتش. بازار بزرگ میوه و تره بار پاناجی .این جور بازارها شدیدا مورد علاقه مون هست چون علاوه بر زیبایی ذاتی که توی مواد خوردنی وجود داره ، محل اجتماع فروشندگانی از طبقه متوسط و پایین جامعه ست . جایی برای دیدن حقایق زندگی مردم . بازار بزرگی هم هست با انواع و اقسام میوه هاو سبزیجات رنگ به رنگ. برای اولین بار موزهایی در اندازه بسیار بزرگ دیدیم که قیمتش از مینی موزها پایین تر بود و فروشنده ها میگفتن خاصیتش بالاتره. رنگ داخلشم نارجی بود ولی من طعمشو زیاد دوست نداشتم.

کل بازار و خیابون های اطرافش رو می گردیم و تنها یک نونوایی پیدا می کنیم. هندی ها زیاد نون خور نیستن و اغلب برای تهیه نان از سوپرمارکت ها نون بسته بندی می خرن و توی خونه آماده ش می کنن. مردم بی بضاعت هم خودشون نون می پزن. چون سوپر مارکت فقط توی شهرهای بزرگ پیدا میشه و همونا هم فروشگاههای خیلی بزرگی نیستن. یه آب پنج لیتری هم می گیریم تا توی خوابگاه مشکل آب نداشته باشیم. چون اطرافمون سوپری نیست و برای هر خریدی باید کلی راه طی کنیم.

پاناجی رو شهر متفاوتی دیدیم. خیابان های عریض و پیاده روهای مرتب با پارکهای سرسبز و مغازه های شیک.همه جا بسیار تمیز و زیباست . البته میتونید راجع به گوا همه چی رو تو اینترنت پیدا کنید. ولی اینجا بوی استعمار تاریخ مصرف گذشته میاد. تضاد طبقاتی همه جا بیداد می کنه و به عینه میشه دید که در کنار کاخ ها ، کوخ ها هم هستن . کاخ های گوا (منظور همون خانه های بزرگ و زیبای ثروتمندان ) با کاخ های جاهای دیگه تفاوت چشمگیری داره. همه چیز تو سبک و سیاق معماری ها و طراحی های اروپاست. شهروندان زیادی هم هستن که اغلب خارجی اند. درسته که این ایالت توریست زیادی داره و دیدن خارجی ها توی خیابون بعید نیست ولی موبور و چشم آبی های زیادی هستن که معلومه اهل گوا هستن. بعضی هاشون چندین نسل و بعضی دیگه به تازگی.

شب برمی گردیم خوابگاه و یه شام درست می کنیم تا عوض گرسنگی ناهارمون رو دربیایم. قصد داشتیم توی گوا یه شب بمونیم ولی خبردار شدیم فردا شب یه فستیوال برگزار میشه که مخصوص این ایالته و جای دیگه نمیشه پیداش کرد. بنابراین یه روز اقامتمون رو تمدید می کنیم و باید برای فردا شبمون هزینه اتاق رو بپردازیم که 10 یورو میشه. البته قیمت خوبیه چون تربیت بدنی توی منطقه گرون قیمتیه .

 

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

بستن
بستن