آسیاتایلندجهانگردیسایکل توریسم
تور سایکل توریسم آسیای جنوبی (روز چهل و سوم)
گزارش تور سایکل توریستی آسیای جنوبی( تایلند )
روز چهل و سوم _ Bang Saphan Noi
سه شنبه 21 فروردین 97
10 April 2018
کمپ زدن هم مشکلات خودش رو داره . محل کمپ هر چه قدر هم که جای امن و دنجی باشه باز هم یه اتفاقاتی هست که از کنترل آدم خارجه . مثلا دیشب همه چیز عالی بود بجز سگ ها ! اونا تمام شب رو دنبال هم کردن و سر و صداشون مخل آسایش بود.
ولی صبح یه طلوع آفتاب بی نظیر رو داشتیم که سگ ها رو از یادمون برد. از اون طلوع هایی که نقاشا میندازنش توی تابلوهای نقاشی شون ، فیلم سازا ازش صحنه های عاشقانه درست می کنن و عکاسا توی قاب دوربینشون جاش می کنن.
هنرنمایی آفتاب که تموم میشه یه سر میریم سمت قبرستون پشت معبد ! چون دیشب اون طرفا یه کوره به چشمم خورد که حتما باید بریم و نگاش کنیم. یه ساختمونه اندازه یه اتاق بزرگ و یه در آهنی و سیاه داره با کلی چفت و بست . اینجا کوره ای ست که بودایی ها مرده ها رو توش می سوزونن و خاکستر می کنن. بعد هم دوری توی معبد میزنیم که توش پر از درختان ماگنولیاست و با شروع بهار به گل نشستن و شکوفه دادن.
این روزها داریم به جشن سال نوی تایی ها نزدیک میشیم که هم باعث خوشحالیه و هم مایه دردسر ! امروز که باعث خوشحالی شد چون برای ناهار نذری خوردیم ! موقع ظهر همینجور که رکاب میزدیم و چشممون دنبال رستوران بود یه معبد بزرگ دیدیم که یه آلاچیق چوبی زیبا هم داخلش بود. معبد ازینایی بود که بعنوان مدرسه بودایی ها ازش استفاده می کردن. یعنی مثل حوزه علمیه خودمون ، این معبد اتاق هایی برای کاهنان داشت که طلبه های بودایی اونجا زندگی می کردن و درس می خوندن و ریاضت می کشیدن. هنوز توی حیاط بودیم که یه کاهن کچل با لبخند بهمون نزدیک شد و یه نایلون غذای نذری و یه بطری آب به دستمون داد.
اینجا غذاها رو توی نایلون های ضخیمی میریزن و سرشو گره میزنن. غذای نذری شامل برنجه با پودر نارگیل و قطعه های درشت انبه در داخلش که حسابی شیرین و روغنیه . دو نفری نصف غذا رو می خوریم و سیر میشیم. متوجه میشیم که از وقتی توی آلاچیق چوبی جلوس کردیم یه کاهن تپل همش میاد ما رو دید میزنه و میره. شستمون خبردار میشه که جای ایشون رو اشغال کردیم و آماده میشیم که راه بیافتیم.
میریم داخل معبد و کاهن ریز نقشی بهمون خوشامد میگه. دورتادور معبد اتاق های ساده و محقر طلبه های بودائیه. البته طلبه های جوان اتاق ندارن و بیشتر مال پیشکسوت هاست. اتاق ها ساده و بدون هیچ وسیله ای هستن. تنها چند قفسه دیواری و یه زیلوی محقر در کف اتاق تمام تجهیزات رو تشکیل میدن. محوطه وسط یه سکوی چوبیه که در انتهاش چند مجسمه بودا توی محفظه ای شیشه ای قرار داده شدن و دور تا دور معبد سکوهای دیگه ای هست با مجسمه هایی مختلف.
براه میافتیم و هر جا گشنه مون میشه از همون غذای نذری می خوریم .چون خیلی شیرینه خیلی زود دل آدم رو میزنه و زود به زود گشنه میشیم. کنار ساحل دنبال جای مناسبی برای کمپ می گردیم که سگ هم نداشته باشه ! نهایتا توی 128 کیلومتری نزدیکای شهر بنگ سافان نووی یه محوطه خوب پیدا می کنیم. شبیه پارک جنگلیه ولی توش تعدادی هم معبد وجود داره و یه کافه که گزینه خوبیه برای گذاشتن دوچرخه ها.
از مزایای کنار دریا چادر زدن به دیدن صحنه های بسیار زیبای طلوع یا غروب آفتابه که توی پهنه وسیعی نصیبت میشه اونم با طیف گسترده ای از رنگ ها. یه مزیتشم به نسیم خنکیه که از جانب دریا میوزه و گاهی هم تبدیل به بادهای تند میشه و نمیذاره رکاب بزنی ! مسیر های ساحلی هم یه مزیت دیگه ست که اغلب خلوت و آرام و زیبا هستن. امروز کلا مسیرهای ساحلی رو رکاب زدیم و از جاده و مناظر اطرافمون لذت بردیم. یا بقول قیصر عزیز : ساحل بهانه ایست ، رفتن رسیدن است.
حتما می پرسید پس تکلیف پاراگراف سوم چی شد !؟ سال نوی تایی ها چطوره که مایه ی دردسره ؟ دردسرش رو تو گزارش های بانکوک خواهم گفت ! فعلا که همش مایه خوشحالیه و هر جا میریم نذری نصیبمون میشه.