آسیاجهانگردیسایکل توریسمهندوستان

تور سایکل توریسم آسیای جنوبی (روز ششم)

گزارش تور سایکل توریستی آسیای جنوبی(هند)

روز ششم – Velneshvar

یکشنبه 13 اسفند 96

4 March 2018

صبح مه غلیظی همه جا رو گرفته بود و بیشتر از دو متر جلوتر دیده نمیشد. توی لابی هتل منتظر یکی از دوستان دوچرخه سوار بودیم که توی شهر کد (khed) زندگی می کنه. دیروز دعوتمون کرده بود خونه شون که نمی تونستیم بریم و امروز سر صبح با دوچرخه از خونه شون راه افتاده بود تا ما رو ببینه ! وقتی رسید کلی چراغ با خودش و دوچرخه ش وصل کرده بود تا توی مه ماشینا نزنن بهش. سلام علیک و گپی کوتاه و چند تا عکس و بعدش خداحافظ !

تا کیلومترها مه تو جاده بود و راننده ها خیلی هم مواظب نبودن برای همین ما مجبور بودیم بیشتر مواظب باشیم . مسیر تا شهر چیپلون سرازیری بود با شیب تند که خطر جاده رو دوچندان می کرد. بعدش که مه تموم شد رسیدیم به سربالایی ! این ناهواریهای جاده به این علته که ما از مسیر اصلی جدا شدیم و کشیدیم سمت دریا. قاعدتا میبایست یه رشته کوه رو رد کنیم که البته ارتفاعی هم نداره .

 

توی مسیر یه کارواش حسابی به کارمون میاد چون چند روزه رکاب میزنیم و دوچرخه ها اساسی کثیفن.نیما از صاحب کارواش اجازه میگیره و خودش مشغول تمیزکاری میشه. میشوره ، خشک می کنه و روغن میزنه. چند نفر هم دوره مون می کنن و کنجکاوی زبونشون رو به کار میندازه. آخر سر بدون اینکه ازمون هزینه ای بگیرن راهی میشیم.

بعد از ۳۲ کیلومتر میرسیم به باغ دکتر مانوز و مورد استقبال ایشون و مهمانانش قرار می گیریم. صبحانه مفصلی می خوریم و برای مهمانان از سفرمون میگیم.

 

انتهای سربالایی میرسه به یه فلات که هوای خنکی داره. بعد از مدت ها یه کم هوای خنک سرحالمون میاره مخصوصا که جاده ای خلوت و آروم رو رکاب میزنیم . هرچند وضعیت آسفالت چندان جالب نیست و نمیشه توش با سرعت رکاب زد ولی خبری از ماشین ها و بوق هاشونم نیست. از فلات سرازیر میشیم سمت اقیانوس و مسیر پیچ درپیچمون پر از درختان عظیم و پربرگه که سایه های بزرگی ایجاد کردن. کنار هر پیچ روستایی هست با معابد و مساجد فراوان و مردمی با لباس های رنگ به رنگ و زیبا.

   

توی یه روستا برای خوردن آب توقف می کنیم که اهالی دعوتمون می کنن به داخل منزلشون و با شربت و شیرینی ازمون پذیرایی می کنن. یه روستای مسلمان نشینه ولی زنها لباس های هندی پوشیدن. مردها دارن یه محوطه ای رو برای جشن تزیین می کنن و بچه ها دوره مون کردن و تو گوش همدیگه پچ پچ می کنن و ریز ریز می خندن. از فرصت استفاده می کنیم و تا میتونیم ازشون عکس می گیریم.

از بعضی روستاها صدای اذان میاد و از بعضی دیگه صدای زنگ و سنج و یا صدای آهنگ های هندی که از بلندگو پخش میشه و مخصوص مراسماتی ست که توی معابد برگزار میشه. جشن holi  در آیین هندو شهر به شهر فرق می کنه برای همینم این چند روزه شاهد مراسماتشون تو جاهای مختلف بودیم.

نزدیکای ویلنیشنور میرسیم به خونه دوستانمون نیکیل و نانوک که دانشجو و عاشق سفرند . این دو تا از میزبانان کوچسرفینگ هستن. توی هند کوچسرفینگی ها فراوانند و  اکثرشون فعالن برعکس وارم شاوری ها که اعضای زیادی نداره و دلیلشم ناشناخته بودنشه که ما تو این سفر تلاش کردیم تمام کوچسرفینگی ها رو جذب وارم شاور کنیم ! اول برامون ناهار میارن و بعد با موتور می برندمون سمت دریا. روی یه تپه بلند نمای قشنگی از دریا رو میشه دید و بعد سرازیر میشیم به ساحل پال شت (Palshet) که یه پارک تفریحی هم داره.

 

برای اولین بار آب نارگیل رو امتحان می کنیم . نارگیل های بزرگ و سخت رو با تیشه های تیز سرکج برش میدن تا به آبش برسن. طعم خاصی نداشت مثل آب معمولی غلیظ بود. نارگیلشم خوردیم که لزج و ژله ای بود. آب نیشکر رو هم می خوردن ! یه دستگاههای دستی بود که وقتی چرخش رو می چرخوندن صدای جیرینگ جیرینگ میداد برای همین کنجکاو شدیم ببینیم با این چرخ ها که صداشون از همه جا میاد چکار می کنن. نیشکرها رو دسته دسته مینداختن زیر چرخش تا آبش در بیاد. ولی امتحانش نکردیم چون چرخاشون خیلی تمیز به نظر نمیومدن.

برمی گردیم خونه که یه خونه ساده روستائیه با کلی دار و درخت توی حیاطش. یه درخت بادام هندی بغل خونه ست که بادام هاش هنوز کوچک و کالن. بادام هندی در واقع بخش کوچکی از یک میوه بزرگه . اون بخشی که بادام رو ازش جدا می کنن یه میوه مجزاست به اندازه یه سیب معمولی که فقط توی آشپزی قابل استفاده ست. نیکیل و نانوک این خونه رو برای دوره تحصیلشون اجاره کردن و هر دو دانشجوی مکانیک اند. برای شام ما رو می برن به ویلای عموی نیکیل چون امکانات پخت و پز توی خونه شون ندارن. اونجا خودشون برامون آشپزی می کنن . نه از اون آشپزی های دانشجویی ! بلکه یه غذای اصیل هندی می پزن از نارگیل و کاری و سیر و کلی ادویه هندی که خیلی خوشمزه بود.

 

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

بستن
بستن