آلماناروپااستونیبلژیکجهانگردیدانمارکسایکل توریسمسوئدفرانسهفنلاندلاتویالهستانلیتونینروژهلند

تور سایکل توریسم اروپای شمالی (روز اول)

تور سایکل توریسم اروپای شمالی (روز اول)

روز اول(قطاربازی)

چهارشنبه 25 اسفند 95

15 مارس 2017

توی قطار بودیم. موقع خداحافظی همه چشم ها رو یک به یک طی کردم. لحظات نابی بود. هر نگاه یک حرف … هر حرف یک دنیا احساس… صبح از مراغه با قطار راه افتادیم و دوستای زیادی اومدن برای بدرقه مون. تا پای قطار اومدن و وایسادن تا قطار راه بیافته … تا آخرین نگاهها رو رد و بدل کنیم…

بعد که رسیدیم زنجان داستان دوباره تکرار شد ولی این بار وداع خیلی سخت بود. فقط 3 دقیقه فرصت داشتیم. خانواده م خودشون رو رسونده بودن ایستگاه تا حتی برای یک لحظه هم که شده همدیگه رو ببینیم و خداحافظی کنیم. لعنت به سکوی شماره دو ! لعنت به قطاری که شعور نداره ! قطار توی سکوی دوم توقف کرد و ما سریع اومدیم پایین . خواهرم رو دیدم ولی مامانم اونطرف بود. با اون پاش که درد می کنه نمی تونه پله های زیرگذر رو بالا و پایین کنه. اونم تو این وقت کم. با سرعت یک غزال که از دست شکارچی فرار می کنه ، پله ها رو سه تا یکی رد می کنم وخودمو میرسونم به مامانم. فقط در حد یک خداحافظی کوتاه … و بعد با سرعت باد برمی گردم داخل قطار.

همسفرهامون داخل کوپه ، یه زن و شوهر اردبیلی هستن که مدتهاست ساکن تهرانن و حالا پا به سن گذاشتن و حرفهای جالبی برای شنیده شدن دارن. در کنارشون زمان خیلی سریع می گذره و مسیر یازده ساعته تا تهران خسته مون نمی کنه. از ایستگاه قطار که خارج میشیم هوا تاریک شده. وسایل زیادی همراهمون نیست و آزادی بیشتری برای تردد در داخل شهر داریم. از نزدیک ترین ایستگاه ، سوار مترو میشیم.

تقریبا یک ساعت طول می کشه تا از جنوب به شمال تهران برسیم. مادر دوستم اومده دنبالمون و ما رو میبره خونه شون . نیما با شوخی میگه : حالا این دوستت نمیگه اینا چرا هر دفعه میان تهران ، خونه ما چتر میشن در حالی که میتونن برن خونه فامیلاشون ؟  و من جدی میگم : نه نمیگه !!

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

19 − یک =

بستن
بستن